به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛حسین علیخانی معاون سیاسی حزب اعتدال و توسعه خوزستان در یادداشتی باعنوان:چرا؟! جاي سیاست بنشانید درخت تا هوا تازه شود؟به شرایط فعلی کشور پرداخت. سیاست یعنی کاربرد و بکارگیري قدرت براي نفوذ بر فرآیند تصمیم گیري و رسیدن به نتیجه یا به مفهوم ساده تر؛حل دو پدیده عدم تعارض و تعارض […]
به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛حسین علیخانی معاون سیاسی حزب اعتدال و توسعه خوزستان در یادداشتی باعنوان:چرا؟! جاي سیاست بنشانید درخت تا هوا تازه شود؟به شرایط فعلی کشور پرداخت.
سیاست یعنی کاربرد و بکارگیري قدرت براي نفوذ بر فرآیند تصمیم گیري و رسیدن به نتیجه یا به مفهوم ساده تر؛حل دو پدیده عدم تعارض و تعارض که امري طبیعی و اجتناب ناپذیرند و یافتن راهی براي به اعتدال رساندن و ایجاد مطلوبیت و قدرت با تمرکز بر ماهیت؛ظرفیت؛رفتار،مهارت و ابعاد سیاسی هر موضوعی با استفاده از پایگاههاي قدرت براي حل تعارض و توزیع قدرت و شیوه اي است که افراد به نفع فردي و یا گروهی خود استفاده میکنند ؛ سیاست مغیرها و مولفه هاي بیشماري دارد و هر روز با تعریف و تحلیل متفاوت تري کاملتر میشود. بعبارتی؛ رفتار افراد مختلف در شرایط یکسان متفاوت و حتی یک فرد در شرایط متفاوت رفتارهاي مختلفی را از خود نشان می دهد تا به نتیجه برسد حال این نتیجه براي منافع شخصی گروهی محلی و ملی باشد که باز هم باید بازتعریف شود اینها مقدمه اي است براي سخن اصلی نگارنده و حلقه مفقوده استان یعنی توسعه… البته معانی مختلف دیگري هم دارد که در این مقال نمیگنجد اما اصل مطلب توسعه…
مورد رضایت مردم و صیانت از منافع محلی و ملی ، دست یابیم و در این راه براي اندازهگیري توسعه، معیاري به نام شاخص توسعه انسانی معناي توسعه با عملکرد و نگاه دیگران یا مردم سنجیده میشود و البته درجامعه اي با ظرفیتهاي خدادادي میتوانیم به تولید ناخالص ملی و تعریف و این شاخص ترکیبی از درآمد، آموزش و سلامت.
براي محاسبه ي نخست امید به زندگی؛ اندازه گیري میشود.
سپس ، شاخص تحصیل و درآمد به طور مستقیم با سرانه درآمد ملی ارتباط پیدا خواهد کرد لذا از ترکیب این سه عامل، مردم با رضایتمندي وآرامش روحی بیشتر و عمري طولانیتر،درآمدي مطلوبتر و کیفیت آموزشی بهتري سروکار خواهند داشت پس باید نگاه توسعه اي در مطالعات توسعه پایدار و سند چشم انداز تبیین و فورا عملیاتی شود مثلا: از بحث یک خانواده براي خریداقساطی خودرو یا آپارتمان،گرفته تا تشریح برنامه هاي کلان دولتمردان و حکومت یا انتخاب کاندیداها و نامزدهاي انتخاباتی براي کاهش نرخ بیکاري و افزایش اشتغال یا موارد مشابه و در اینجاست که:ما بجاي نگاه سلبی، یه یک دیدگاه ایجابی نیازداریم.
پس با توجه به پیش زمینه مطلب در این نوشته به چکیده برخی داشته ها و نیازهاي فعلی میپردازیم.
۱ .فرهنگ توسعه ، معادل ندارد و نباید بپذیریم که به دلیل این فرهنگ که: بیشترپولدارها فاسدند و طبقِ عدالت اسلامی! ثروتمندان نمیتوانند سرمایه هاي خود را به بازار وارد نمایند و نهایتا بدون سرمایه گذاري، توسعه، مفهومی نخواهد داشت توجه کنیم.ما به فرهنگ کسبوکار نیاز داریم. و مردم پساندازهاي خود را باید در بازار سرمایه عرضه کنند و متولیان بازار سرمایه هم از بازدهی و منافع این بازارحرف بزنند و ابزارهاي موجود براي سرمایهگذاريهاي کمریسک را معرفی کنند تا نشاط و چرخش مالی در جامعه بیشتر شود اما چنین نمیکنند و انتظار نتیجه دارند؟ ما همه دوست داریم توسعهیافته شویم، اما تقریبا از تمام مصادیق توسعه نفرت داریم در همین راستا؛ اگر فرهنگ اقتصادي عمومی وجود نداشته باشد،دولت درگیرمسائل تاثیرگذار نامرتبط و بحران ساز یا مجبور میشود به مسائلی بپردازد که دخالت دولت در آنها مضر و براي ایجاد بحرانهاي خودساخته سم مهلکی میشود . مثلا ممکن است به جاي آن که دولت در مورد سیاستهاي پولی و مالی پاسخگو و مجبور شود باید در مورد تصمیمات غلط امثالِ طرح بنزینی یا درمورد نحوه قیمتگذاري نان توضیح دهد!!! .لذا آموزش لازمه رسیدن به یک فرهنگ توسعه اي است
۲ .نظام آموزشی و اصلاح آن (به روز شده بدردبخور) باید با نیروي انسانی مولد تربیت شوند.امروز فقط به امثال دانشآموزان ودانشجویان خواندن و نوشتن یاد میدهند و خودشان از رسانه هاي اجتماعی استفاده میکنند بی آنکه آموزش ببینند یا مخاطرات و نقاط قوتشان را بدانند و البته در تحقق همین هدف هم موفق نیستند.
۳ .شرکاي خارجی و سرمایه گذاران داخلی و خارجی در
شرایط کنونی تحریمهاي سخت و ظالمانه با دشواري وارد عمل میشوند یا نمیشوند و ماجایگزینی براي آنها نداریم و عدهاي دلواپساند که کشور به بیگانه وابسته نشود و هنوز نمیخواهیم بدانیم بعلت ناکارآمدي مدیریتی و فسادهاي سیري ناپذیر، نیروهاي انسانی و خلاق ما کجا میروند و چرا؟ هیچوقت، بفکر نیستیم به جاي فراري دادن مغزها میتوانیم شرایطی فراهم کنیم که آنها در کشور فعالیت کنند.
۴ .خودباوري و اینکه قبل از آنکه به توسعه فکر کنیم، لازم است جایگاه خود را باور کنیم. نه اینکه کاري کنیم تا ایران گورستان استعدادها بشود ؛کسانی هم میگویند ایران بهشت فرصتها است. بعضیها هم فکر میکنند هیچ کشوري مزایاي تجاري ما را ندارد و برخی دیگر میگویند براي شروع یک کسب وکار جایی بدتر از ایران پیدا نمیشود. همه این گروه ها از کمبود اطلاعات آنالیز شده یا خودباوري رنج میبرند.باید بجاي توهم ، به توانمندیهاي واقعی خویش باور داشته باشیم.ایران نه بهشت بیمانند فرصتها است و نه جهنم سوزان ایدهها. ایران کشوري است در مسیر توسعه با همه سختیهاي پیش رو ، پس حتما واقعبین باشیم. ایران هم اینک،هجدهمین قدرت اقتصادي دنیا است. ما نه بالاتر از چین در رده اول قرار داریم و نه پایینتر از جزایر مارشال در رده صد و نودم. ما نه باهوشترین ملت جهانیم و نه کمهوشترین آنها. سرانه درآمد ایرانمتوسط است. نه بهترین است و نه بدترین. این طور نیست که هیچ کشوري به اندازه ایران فرصت تجاري نداشته باشد. این حرف هم درست نیست که در این کشور هیچ فرصتی براي راهاندازي کسبوکار وجود ندارد.اگر خود را فریب بدهیم، یا چشم خود را بر روي فرصتها ببندیم، رقبا و همسایههاي ما رشد میکنند و ما در توهم باقی میمانیم. براي آنکه ایران کشوري توسعه یافته شود ، قبل ازهرچیزي به تعامل داخلی و خارجی وسرمایه گذاري و زبانی پویا ؛ فرهنگی درست، نیروي انسانی مولد و آموزش دیده و تازه نفس؛ جوان و شجاع نیازدارد و اگر الان بفکر نباشیم کشور به ثبات سیاسی و اقتصادي نمیرسد،
۵ .از عجایب عالم اقتصاد در توسعه براي رشد درآمد، بهبود شرایط درمانی و سلامت ساز بهداشتی و افزایش کیفیت آموزش به سرمایهگذاري نیاز داریم. سرمایهاي که یا در کشوروجود داردو در زیر لایهاي از ترس و پلیدي مدفون مانده یا منتظر ورود به کشور است و به خاطر لجاجتهاي ما به کشورهاي دیگر سرازیر میشود.اما به سوال خودمان باز میگردیم. با این پیش گفتار که:امثال حزب اعتدال و توسعه خوزستان در کجاي این پازل قرار دارند و آیا براي فرهنگسازيِ سیاسی اجتماعی و اقتصادي اقدامی کرده و آیا شرایط کنونی را آنالیز و سهمی در توسعه بدست آورده اند ؟اصلا، مسولین استان به این باور رسیده اند که بتوانند از این ظرفیتها استفاده کنند؟ و دهها پرسش دیگر که ضرورت دارد بجاي پرداختن به تحلیلهایی سطحی به عمق چنین دریایی از مدیریت دانش و ارزش وارد شویم و از خود بپرسیم الزاما کدام مدیران در عمل اثبات کرده اند که بفکر توسعه استان هستند؟ با کدام فرهنگسازي سیاسی؟، نقش آحاد جامعه در توسعه بازتعریف شده وکجاست؟ حق شهروندي و مطالبات بحق مردمی کجاست؟ چرا مردم به مسولین کم اعتماد و نامید شده اند؟ آیا کاستن از تبعیض و برخورد با فساد اعتماد میآورد؟ آیا هنوز جایی براي نخاله پروري ، فساد ، رانت و دزدیهاي بی حساب مانده و میزان اعتماد عمومی و امید به زندگی در استان را ارتقامیدهند؟! لذا حزب اعتدال و توسعه خوزستان براي کمک
به توسعه استان باید از همه ظرفیتهایش بهره گیرد و بفکر مردم و با مردم باشند که هیچ چیزي بهتر از این ستون قدرتمند نیست و درگام نخست؛ اصلاحات درون زا در همه ي تشکلها و رفتار مسولان ضروري است تا سو استفاده از گسستهاي تبعیض آمیز توسط برخی جیره خواران و دلالان سیاسی نامسول و رانتخوارانی که مدام در همه چیز براي خودشان پیشرو هستند مبدل به انرژي و همگرایی جمعی،گردد وجوانترهاي پرانرژي ؛متخصص و با کرامت به صحنه آیند و قدرت افزایی براي ماندن در صحنه بیشتر از گذشته بشود ؛ یادمان باشد که:
مهمترین علت سقوط همه حکومتها از فتح آندلس و سقوطش در سده هاي بعد و سایر دولتهاي ناهمتراز با اندیشه مردم، فقط، بعلت بیتدبیري
و تعصبات قومی و مذهبی ناروا.جایگاه داري برخی روحانیون و مغ هاي مفسد، فساد اخلاقی مدیران و روشنفکران کوتوله و رفاه بی حد عده اي قلیل و قدرت گرفتن اشراف با پولهاي کثیف بادآورده و دزدي و دروغ ، ایجاد نارضایتی عمومی و ضعف دولت مرکزي دربهبودرفاه مردم و… بوده است که مباد آنروز در ایران. … لذا شاخصهاي تاثیرگذار برانتخاب مردم در توسعه خوزستان و تحقق سند چشم انداز باآموزش عمومی ؛ توسعه انسانی و کاستن از فقر و فساد و تبعیض و همچنین برنامه ریزي کاربردي و قابل دسترس براي اشتغال با استفاده ازهمه ظرفیتهاي استان و کشور تحقق خواهد یافت. این مهم نماد توسعه؛ تقویت امید،اعتماد و کاستن از بحرانهاي روحی روانی و ناهنجاریهاي اجتماعی و باعث میشوند تا جنگهاي هیبریدي( ترکیبی) دشمنان قسم خورده ایران خنثی شوند و نهایتا با نقد درون گفتمانیِ مردم و نخبگان اقوام، حوزه ودانشگاه و همه قوا با هم به حل مسایل و معادلات ساده مردمی، به تعامل دولت؛ نظام و مردم خواهیم رسید بشرطی که از همه ظرفیتهاي ناب و نخبه و صاحبان اندیشه ي مستقل و نوگرا با سرمایه هاي اجتماعی را بکار گرفته و ارج نهیم تا تبعیض طبقاتی و عدالت اجتماعی و اقتصادي بهبود یابد وگرنه بقول سهراب سپهري : جاي مردان سیاسی بنشانید درخت تا هوا تازه شود!!!