تاریخ انتشار خبر: 29 شهریور 1399 | 23:13:26
کد خبر : 9297
یادداشتی از محمدشریفی(طنزپرداز و حکایت نویس)

حکایت عرفات در اهواز و تیتر کرونایی شدن، عباس مقتدایی

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛محمدشریفی حکایت نویس و طنزپرداز خوزستانی در یادداشتی باعنوان:حکایت عرفات در اهواز وتیتر کرونایی شدن؛عباس مقتدایی مقتدایی به کرونا مبتلا شد البته مراد و منظور ایشان جناب عباس مقتدایی ، نماینده اصفهان و نایب رییس کمیسیون امنیت ملی در مجلس حالیه بود. بحمدالله جناب دکتر عبدالحسین مقتدایی ، استاندار سابق استان […]

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛محمدشریفی حکایت نویس و طنزپرداز خوزستانی در یادداشتی باعنوان:حکایت عرفات در اهواز وتیتر کرونایی شدن؛عباس مقتدایی

مقتدایی به کرونا مبتلا شد البته مراد و منظور ایشان جناب عباس مقتدایی ، نماینده اصفهان و نایب رییس کمیسیون امنیت ملی در مجلس حالیه بود. بحمدالله جناب دکتر عبدالحسین مقتدایی ، استاندار سابق استان خوزستان ، در نهایت سلامت است و تیر خدنگ کرونا به قامت بلند و روئین تن ایشان کارگر نشد. ان شاء الله که تن شان همچنان از ناز طبیبان در امان و سایه اشان در سپهر سیاست مستدام بادا.

زمان شاه در بین اصحاب رسانه رسم بود، در اولین روز کاری بعد از سال نو، مسابقه ای تحت عنوان: “دروغ سیزده” در سطح جراید با شور و جنجال زایدالوصفی برگزار می شد، آقای عبدالکریم پرتو مدیر چاپخانه امیرکبیر اهواز و مولف مجموعه چهار جلدی قدح درد، برایم نقل کرد: سال ۱۳۵۱ مرحوم حبیب الله ریخته گر، روزنامه نگار، شاعر و سراینده قصیده اروند که صاحب جریده هم بود، در تاریخ ۱۰ فروردین ۵۱ در روزنامه اش تیتر زد، “عرفات ساعت چهار بعداز ظهر وارد چاپخانه امیرکبیر اهواز شد و با مدیر چاپخانه بیش از نیم ساعت به مذاکره پرداخت!!”

پرتو گفت: متعاقب این خبر،مردمی که فقط به خواندن تیتر اکتفا کرده بودند ، ذهنشان به خطای فاحش رفته بود، دور چاپخانه جمع شدند که ببینند عبدالکریم پرتو کیست که با رئیس جنبش فتح فلسطین دیدار کرد، داشتم خود را آماده می کردم که ببینم چه خبر است که یهویی جیپ سازمان امنیت سررسید ، جمعیت متفرق و من هم جهت استنطاق احضار شدم که خیلی زود بخیر گذشت.اصل ماجرا از این قرار بود که مالک ساختمان چاپخانه فرد محترمی بود به نام عرفات رستم زاده که هر ماه برای دریافت اجاره بها به چاپخانه می آمد و نیم ساعتی هم می نشست و می رفت، اتفاقا در روز نهم فروردین ۵۱ مطابق معمول عرفات(رستم زاده) برای دریافت اجاره به چاپخانه آمده بود و حبیب الله ریخته گر هم سرزده وارد چاپخانه شد و از این حسن اتفاق با سرعت انتقالی که داشت از آن به عنوان سوژه دروغ سیزده بعد از عید استفاده کرد و تیتر روزنامه نمود که نزدیک بود ما را به درد سر بندازد…حالا حکایت تیتر عصرما ، که خیلی ها به تیتر اکتفا کردند و ذهنشان به طرف استاندار سابق رفت که در نهایت سلامت است.