زاگرس نشینان-الف : مقدمه نگارنده بر این باور است سه عامل باعث توسعه نیافتگی و عقب ماندگی استان خوزستان در طول سه دهه اخیر شده است که عبارتند از : ۱ـ ظهور و قدرتمند شدن مافیای رسانه ای و بومی کردن فرهنگ روزنامه نگاری زرد ۲ـ ناکار آمدی و ضعف مدیران استان در سطوح کلان […]
زاگرس نشینان-الف : مقدمه
نگارنده بر این باور است سه عامل باعث توسعه نیافتگی و عقب ماندگی استان خوزستان در طول سه دهه اخیر شده است که عبارتند از :
۱ـ ظهور و قدرتمند شدن مافیای رسانه ای و بومی کردن فرهنگ روزنامه نگاری زرد
۲ـ ناکار آمدی و ضعف مدیران استان در سطوح کلان و خرد
۳ـ متحول نشدن نگرش مردم خوزستان نسبت به مطالبات حقوق شهروندی خود
البته علل دیگری هم هست ولی علل تامه نیستند و از منظر جامعه شناختی توضیح خواهم داد که اگر علل سه گانه مورد اشاره چاره اندیشی بشوند بستر اسباب تعالی و ترقی خوزستان فراهم خواهد شد .
ب : نقش مافیای رسانه های زرد در توسعه نیافتگی استان خوزستان
ابتدا مقدمه ای از ظهور نشریات زرد بیان خواهم داشت :
در اوایل قرن ۱۹ در آمریکا به روزنامه های یک پنی[ بسیار ارزان] که تیراژ وسیع و عامه پسند داشتند نشریات زرد می گفتند اما واژه روزنامه نگاري زرد(Yellow Jornalism) در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم بازهم در آمریکا تکوین و تکامل پیدا کرد.
در تعریف روزنامه نگاری زرد باید گفت : به روزنامه نگاري سطحي و عامه پسند که از منظر نخبگان اغلب دارای مفهومي منفي است . و این نوع روزنامه نگاری در محافل علمي و آكادميك به شدت مورد انتقاد است تحت عنوان روزنامه نگاری زرد اطلاق می شود .به قول استاد سلطانی فر ؛ اصطلاح روزنامه نگاري زرد براي استفاده غير مشروع از ژرناليسم و دوري از هر گونه اخلاق حرفه اي است . (نقل به مضمون)
در روزنامه نگاري زرد خصوصا در ایران؛ از معيار هاي روزنامه نگاري روشنفكرانه و علمي پیروی نمی شود و شرافت و آرمانهای روزنامه نگاری در نهایت غربت و بی کسی است ؛در آمریکای قرون ۱۸ و ۱۹ هر قلچماق سبیل کلفتی اول شلوار جین می پوشید بعدش یک قبضه اسلحه و در آخر یک اسب و چند نوچه ردیف می کرد و می شد کلانتر محله و برای همه ابو عطا می خواند ؛ در روزنامه نگاری زرد جای اسلحه با قلم عوض شد ؛ یک عده آدم رند با ابزار قلم ـ تجارت نرم ـ را بنیان نهادند. مطالب این نوع روزنامه نگاری عموما جنجالی و برخوردار از تاكتيك هاي برجسته سازي است.
اغلب این نشریات تيتر هاي بزرگ و چند ستوني دارند و صفحه نخست آنها مملو از سوژه هاي مختلف جنجالی همراه با عكس ،گرافيك و نقشه است.
تاكتيك هاي جنجال سازي باتكيه و تاکید مضاعف بر احساسات زود گذر و تب دار و از کاه کوه ساختن از دیگر ویژگی های این جماعت است .
روزنامه نگاري زرد با محيط فرهنگي كه در آن رشد و نمو کرده است ؛ ارتباطی تنگاتنگ برقرار می کند.شيوه هاي زرد نويسي در رسانه ها بستگی به نوع فرهنگ و آداب جوامعی دارد ؛ كه اين رسانه ها براي آنها پيام مي فرستند ؛دارای نوعی ارتياط مستقيم است. .براي مثال تاكتيك هاي زرد نويسي در استان خوزستان بسيار متفاوت با سایر استان های دیگر است .دامنه ی تیراژ نشریات زرد در خوزستان بسیار پائین است که اگر من بخواهم به تیراژ نشریات محلی اشاره نمایم غوغا و فغان آنها بر انگیخته می شود اما سربسته بگویم ۷۰ درصد نشریات استان تیراژ زیر ۱۰۰۰ نسخه دارند [ بین ۴۰۰ نسخه تا ۱۰۰۰ نسخه] این نشریات ازمنبع فروش؛ درآمدشان در حد صفر است؛ بخشی به صورت رایگان به ادارات هدیه می دهند و مابقی هم به صورت رایگان به شرکت های توزیع کننده مطبوعات داده می شود و این شرکت ها هم بنا به توافقاتی که با دکه های فروش دارند بخور نمیری عایدشان می شود و به عبارتی دکه ها هم حساب ویژه ای روی فروش نشریات محلی زرد باز نکردند و بیشتر با فروش نشریات ورزشی و کشوری و فروش سیگار و اقلام دیگر امرار معاش می کنند ـ البته این را هم اضافه نمایم ۳۰ درصد مابقی نشریات محلی استان که تیراژی بین ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰ دارند از فروش عایدات اندکی دستشان را می گیرد و خبرنگاران و روزنامه نگاران با تعهد و استخوانداری هم در اختیار دارند.
مهمترین پرسش چالشی افکار عمومی این است که : با توجه به هزینه های بالای ساختمان و اجاره ی آن ؛ و هزینه های آب و برق و تلفن و حقوق خبرنگاران و هزینه های چاپ و صفحه بندی و …. که سرجمع آن در یک ماه رقم بسیار بالایی است و از طرفی نشریات موصوف از بابت فروش یک ریال هم عایدشان نمی شود ؛ پس چطور و چگونه اینهمه نشریه در خوزستان داریم و هیچکدامشان نه تنها ورشکسته نشدند بلکه محکم و استوار هم سرجایشان ایستاده اند ؟؟؟ من در اینجا سعی می کنم برای این پرسش مطول پاسخ هایی در خور موضوع بیابم و ارائه نمایم .
۱ـ منبع ممر و در آمد نشریات زرد مدیران ناکار آمدی است که برای حفظ میز و صندلی پای هر معامله ای ؛ ای را چشم بسته امضاء می کنند ـ قلم به دستان زرد نویس که عموما آدم های باهوشی هم هستند؛ ابتدا ضعف ها و تخلفات و پاشنه های آشیل مدیران را کشف و شناسایی می کنند و مستنداتی هم بدست می آورند بعد براساس همان کشفیات و مستنداتی که در اختیار دارند گزارش مبسوط و پرطمطراقی تنظیم می کنند اما قبل از آنکه برای چاپ آن اقدامی بعمل بیاورند از طریق روابط عمومی برای مدیر موصوف هشدار می فرستند که مقاله برای افشاگری آماده است که در نهایت قلم به دست با مدیر روی میز مذاکره می نشینند و زیر میزی خوب و قابلی هم به قلم بدست می رسد ؛اما این مدیر است که در این معامله شوم قربانی و اسیر قلم بدست زرد نویس می شود و اگر خواسته ها و منویات روزنامه نگار در دفعات بعد تامین نشود حکایت آش و کاسه و شمشیر دایموکلوس به قوت خود باقی می ماند مگر آنکه سر کیسه همچنان شل باقی بماند ـ با این حربه مدیر جسارت باخته و رنگ رو پریده ؛ در خوف و رجاء با نوعی آشفتگی و سردر گمی دچار روزمرگی می شود آیا چنین مدیری می تواندایجاد خلاقیت و کار آفرینی نماید ؟؟؟ .البته این ادعا کلیت ندارد و مدیران جسوری هم داریم که در برابر زیاده خواهی های مافیای زرد مقاومت می کنند که در جای خود قابل تقدیرند .
۲ـرپرتاژــ رپرتاژ نوعی گزارش مثبت و اغراق آمیز و جنجالی است که در مدح مدیر توسط روابط عمومی اداره نوشته می شود و در اختیار مطبوعات موصوف گذاشته می شود که در ازای آن پول قابل توجهی به مطبوعات پرداخت می شودـ
۳ـ نوشتن مقاله و مصاحبه به اسم افرادی که جویای نام و شهرت هستند مثلا با یک بنده خدایی که دیپلمش را زوری و پولی گرفته بود تحت عنوان نظریه پرداز و استراتژیست حوزه مسائل شهری چرندیاتی از زبان وی به عنوان مصاحبه بلغور و چاپ کردند و در مقابل پول کلانی هم از طرف گرفتند ـ نشریات زرد هیچ مطلبی را رایگان چاپ نمی کنند و اصولا در ارائه مطالب هیچ منبع معتبری ندارند . اگر منابع درآمد نشریات زرد را بیشتر واکاوی کنید ـ ملاحظه خواهید نمود که پشتشان به کوه قاف گرم است.
این نشريات با توجه به اينكه كاركرد محلي دارند ، سوژه هاي خود را از منطقه جغرافيايي انتخاب می کنند که گستره نشریه در انجاست ،و از این تاکتیک به عنوان راهي براي گريز از علم و دنياي واقعي بهره می جویند ـ از لحاظ شیوه های نوشتاری
نويسنده هیچ كوشش نميكند كه متنی پر طمطراق؛ فني و همراه با آرايه هاي ادبي تهیه نماید . به قول یکی از نویسندگان معاصر :
“رسانه هاي زرد نياز به شايعه گفتن و شنيدن را بر طرف مي كنند و در واقع پاسخگوي نياز برآورده نشده مخاطبان خويش هستند”
بد نیست اشاره ی کوتاهی هم به خبرگزاری ها داشته باشم
۱ـ بخشی از خبرگزاری ها دولتی هستند
۲ـ بخشی خبرگزاری ها سیاسی هستند که عالم و آدم را با عینک جناحی مطلق تفسیر می کنند
۳ـ بخشی از خبرگزاری ها زرد هستند که به صورت نرم و حرفه ای تجارت می کنند
نکته مهم : ورود شبکه های مجازی مثل گروههای تلگرامی و واتساپ و ..دارد امپراطوری ما فیای زرد را فرو می ریزد .
ج : مدیران ناکارآمد
مدیران ناکارامد به علت فقدان خلاقیت و تخصص و همچنین نداشتن جسارت متاسفانه ۹۰ درصد فعالیتشان در استای اقناع سازی و تامین خواسته های لابی ها ؛ نشریات زرد؛ نمایندگان و ….. می باشد معمولا این قبیل مدیران افرادی پائین تر از خودشان را به عنوان معاون ؛ دستیار و مشاور بر می گزینند و کارمندان ضمن نارضایتی با رکود و روزمرگی انجام وظیفه می کنند ـ اما با کمک نشریات زرد یک سری آمار و ارقام سر هم می کنند و همه چیز را گل و بلبل نشان می دهند ـ البته مدیران خلاقی هم دارند که با جان و دل تلاش می کنند
ه : متحول نشدن نگرش جامعه
آموزش و پرورش ؛ دانشگاه و مطبوعات مستقل متاسفانه نتوانستند با جامعه ارتباط معنادار و عمیق برقرا کنند و سطح و دایره ی نگرش ها در یک سکون باقی مانده است ـ اکثریت جامعه ی ما از حقوق شهروندی خودش هم مغفول است و اصلا روحیه ی مطالبه گری ندارند .
نتیجه گیری : نشریات و دیگر رسانه های زرد در استان خوزستان به دلیل منافع مشترک به نوعی اتحاد ناخواسته رسیدند و با برنامه و هدف قربانیان خود را در چمبره اسارت خویش نگه می دارند و مدیران بی تعهد و نا کار امد برای استمرار و حفظ قدرت بازیچه ی مافیای زرد شده اند ــ ببینید پاتوق آنها کجاست !!! به رپرتاژها دقت کنید !!! ببینید کدام مدیران مدح مکرر می شوند …لعنت به پول