شاید طی یکصدسال گذشته ، برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) از معدود اقدامات و توافقات مهمی بوده که بهطور مشترک توسط ایران و قدرتهای بزرگ جهان نگارش و به مرحله اجرا درآمده است و ایران حقوق مسلمی از خود را ، توانسته حفظ و به اثبات برساند که از طرفی برای آنها طی یک دهه […]
شاید طی یکصدسال گذشته ، برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) از معدود اقدامات و توافقات مهمی بوده که بهطور مشترک توسط ایران و قدرتهای بزرگ جهان نگارش و به مرحله اجرا درآمده است و ایران حقوق مسلمی از خود را ، توانسته حفظ و به اثبات برساند که از طرفی برای آنها طی یک دهه گذشته تاوان گزافی پرداخته و از طرفی دیگر در مسیر دسیسه گروهها وکشورهایی قرارگرفته بود که ظهور ایران هستهای را با پتانسیلهای خاص جمعیتی ، سرزمینی ، فرهنگی و اقتصادی یک تهدید برای منافع خود بهشمارمی بردند.
در عین حالکه تاکنون تحلیلهای متفاوتی در خصوص کارکردهای اقتصادی و سیاسی برجام مطرح گردیدهاست که در جای خود از اهمیت بهسزایی برخوردار است، با این وجود، به کارکرد امنیتی برجام کمتر پرداخته شدهاست. در صورتی که با دقت به سیر تحولات خاورمیانه پس از حادثه یازده سپتامبر ۲۰۰۱ و سوءاستفاده آمریکا و متحدانش از این واقعه، میتوان اهمیت بعد امنیتی برجام را در شکست نقشه راه رژیمصهیونیستی در پوشش پرونده هستهای، بیشتر درک نمود. نقشه راهی که شامل تدوین پروسه ایران هراسی در منطقه و جهان ، ایجاد تنش در روابط ایران و کشورهای منطقه، انزوای تدریجی و ایجاد فضای مهندسی شده برای هدایت ناخواسته ایران و جامعه جهانی به تقابل با یکدیگر میشد .
لذا وقتی که سخنرانی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در ۲۰۱۵، برای تحت تاثیر قراردادن نمایندگان کنگره آمریکا در مخالفت با حصول توافق هستهای با ایران به پایان رسید، مشخص و مسجل شده بود که صهیونیستها جهت خروج از برزخ توافق هستهای ایران، دستیابی به هدف استراتژیک خود در نگه داشتن ایران در مرکز توجه جامعه جهانی و در راستای ایجاد یک بحران بینالمللی دیگر در خاورمیانه ، همچنان تلاش زاید الوصفی را از خود نشان می دهند زیرا از یکسو بهخوبی از توان مقابله به مثل بدون مسامحه ایران، در پاسخ به هر نوع حمله نظامی به تاسیسات اتمی خود واقف بودند و از سوی دیگر از نظر روانی ، خود را در حد و اندازهای نمیدیدند که بهتنهایی بتوانند به چنین اقدام جنونآمیزی دست بزنند. لذا از سال ۲۰۰۲ ، بهعنوان موتور محرکه و مخالف اصلی فعالیتهای صلح آمیز هستهای ایران ، با تبلیغات گسترده ، تمام سعی خود را جهت همراه نمودن جامعه جهانی با سیاستهای خود معطوف نموده بودند. سیاستی که ماحصل آن تحمیل شش قطعنامه شورای امنیت با تحریم های گسترده سیاسی ، اقتصادی ، تکنولوژیکی ، نظامی و غیره بود .
دقت در مذاکرات متعدد هستهای و حتی بروز تنشهای نظامی پیش آمده ، از ابراز تمایل رئیس جمهور آمریکا به حل دیپلماتیک مناقشه هستهای با ایران درقاهره (۲۰۰۸) و مجمع عمومی سازمان ملل (۲۰۱۳ ) تا اتخاذ یک دیپلماسی هوشمندانه توسط جمهوری اسلامی ایران (۲۰۱۳) که منجر به امضای توافق هسته ای ( ۲۰۱۵) و آغاز روند برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) شد، موجب گردید که علاوه بر تغییر فضای سیاسی و امنیتی حاکم بر پرونده هستهای به فضایی فنی و در چهارچوب معاهده NPT ، رژیم صهیونیستی را پس از یک دهه تلاش مستمر و هیاهوی تبلیغاتی و علی رغم انجام انواع فعالیتهای تروریستی علیه صنعت هستهای ایران (همچون خرابکاریهای فنی و ترور دانشمندان هستهای ایران)، در رسیدن به آرزوی دیرین خود یعنی توقف فعالیتهای صلح آمیز هستهای ایران و انهدام یا برچیدن زیربنایی تاسیسات مرتبط (مشابه عراق و لیبی) ناکام گذارد.
بدون شک نمیتوان پتانسیلهای ملی و دفاعی ایران درحفظ اقتدار کشور در منطقه و قدرت بازدارندگی در برابر هرگونه تهدید خارجی را نادیده انگاشت ، با این وجود تلاش جهت حفظ و ارتقاء سطح تاثیر گذاری منطقهای و بینالمللی و تداوم مستمر آن ، به توجه و تقویت همزمان قدرت سخت و قدرت نرم کشور مرتبط است و کوتاهی و کمبود در هر مورد ، عوارض خاصی را تحمیل خواهد نمود که می تواند در نبود قدرت سخت شامل اجبار در تحت الحمایگی قدرت های جهانی و عدم استقلال سیاسی ، اقتصادی و غیره باشد و یا عدم تلاش در جهت تقویت قدرت نرم و اقناع جامعه جهانی نسبت به سیاستهای اعلامی و اعمالی خود ، علاوه بر تاثیرات منفی بر مناسبات خارجی ،کشور را بهسوی انزوا و تحت فشارهای مختلف سیاسی ، اقتصادی ، نظامی سوق خواهد داد .
البته نباید فراموش کرد که صهیونیست ها و دوستان جمهوری خواهشان ،که با برجام مخالفت و در روند اجرای آن اشکال تراشی می کنند، دو تجربه میلیتاریستی را در افغانستان و عراق پشت سر گذاشته اند و همچنان در سودای خاورمیانه جدید بهسر
می برند . خاورمیانه جدیدی که تا کنون ماحصل آن ، بی ثباتی گسترده کشورهای منطقه ، رشد روزافزون گروههای تروریستی ، کشتارصدها هزار غیر نظامی و درد و رنج میلیونها آواره بوده و در جهت تشکیل کشورهای مینیاتوری و وابستهای حرکت می کنند که موجب سلطه بر بزرگترین منابع انرژی دنیا و مهار دیگر قدرتهای رقیب و مخالف میشود.
هرچند ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای با دارا بودن توان بالقوه و بالفعل دفاعی گسترده، هرگونه تعرض نظامی را بدون پاسخ نخواهد گذاشت و عواقب پیش بینی نشدهای را برای متجاوز و منطقه بههمراه خواهد داشت ولی با این حال با توجه به شرایط متشنج منطقه ، بحران های ساختگی پیرامون فعالیت های صلح آمیز هستهای و مجادله بی پایان در این خصوص ، استمرار هزینه های تحمیل شده به کشور نمی توانست در راستای منافع ملی و امنیت پایدار جمهوری اسلامی ایران باشد.
با این وجود ، برجام تیر خلاصی به هیولای توهم آمیز ایران هستهای بود که رژیم صهیونیستی از ابتدا و کشورهای رقیب طی چند سال اخیر ، در برابر انظار و در مخیله افکار عمومی منطقه و جهان ساخته و پرداخته بودند تا به زعم خود بتوانند با امنیتی نمودن موضوع هسته ای ایران و تبدیل آن به یک پرونده قطور با اتهامات بی اساس ، بتدریج روند تحولات مربوطه را در مسیری بدون بازگشت قرار دهند.
برجام توافقی است که با تلاش دولت و در کنار قدرت بازدارندگی و دفاعی کشور ، تحت شدید ترین فشارها و در فضایی نامتوازن با قدرت های بزرگ جهان صورت گرفته و توانسته است ضمن گشایش های اقتصادی و سیاسی، سناریوهای گروهها و کشورهای مخالف ثبات و امنیت جمهوری اسلامی ایران را تحت پوشش پرونده هسته ای و در مسیری بهظاهر قانونی ، نقش برآب کرده است.