به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛ یاور شاه ولی رادیولوژیست ،کارشناس ارشد علوم سیاسی و دکترای روابط بین المللی در یادداشتی باعنوان:یک سوال و دو نقد در دو سه روز گذشته نوشتاری تحت عنوان پاسخ دبیر محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام به یک سوال اقتصادی منتشر شد که پس از آن دو نقد مکتوب توسط دو […]
به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛ یاور شاه ولی رادیولوژیست ،کارشناس ارشد علوم سیاسی و دکترای روابط بین المللی در یادداشتی باعنوان:یک سوال و دو نقد
در دو سه روز گذشته نوشتاری تحت عنوان پاسخ دبیر محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام به یک سوال اقتصادی منتشر شد که پس از آن دو نقد مکتوب توسط دو عزیز بر پاسخ دبیرمجمع منتشر گردید،که احتمالا آن عزیزان دانش آموخته علوم اقتصاد هستند و قطعا حق نقد بر موضوعات اقتصادی متعلق به آنهاست. اما اینجانب تحصیل کرده رشته اقتصاد نیستم که بخواهم پاسخ ایشان را در ترازوی نقد قرار داده و ارزیابی کنم ولی پس از مطالعه نقدها که حاوی نکات خوب بسیاری بود، نکاتی به ذهنم رسید که ذکر آنها در این نوشتار شاید خالی از فایده نباشد.
۱_ پاسخ محسن رضایی کوتاه ومختصر و معطوف به یک سوال در مورد یک برنامه اقتصادی بود که بالطبع در یک پاسخ کوتاه نمی شود همه جزئیات برنامه را مطرح و بطور بسیط به نحوه اجرا و پیامدهای آن پرداخت، ولی آنچه مسلم است و بگفته دوستان در کلاسهای دانشگاهی تدریس می شود ،پس مبنای علمی آنها محرز است. اینکه دیگران و گذشتگان هم این مباحث را میدانستند و بعضی از آنها بقول یکی از دوستان دارای کبکبه هم بودند ولی نتوانستند یا نخواستند راههای اجرایی آن را متناسب با اقتصاد ایران پیدا کنند دلیل نمی شود که دیگران نیز نمی توانند.
بخش عمده مسئولیت ایشان در نظام فرماندهی سپاه ودبیری مجمع بوده است. در هیچ دولتی به وی فرصت حضور در عرصه اجرا داده نشد ،هر دو جناح سیاسی هم به دلیل شخصیت فراجناحی سعی در عدم مطرح شدن نام و نظرات ایشان داشتند. لذا دکتر از جمله افرادی است که کمترین نقش را در شکل گیری شرایط فعلی کشور دارد.
۲_ در باب گرفتار شدن اقتصاد ایران پس از انقلاب در زندان ایدئولوژی، که به عنوان یک چالش بنیادی و مانع اصلی اتصال مجرای اقتصادی ایران به شاهراه اقتصاد بین الملل مطرح شده، تصور نمی کنم کسی قطع این ارتباط را خواستار بوده است، حتی ایدئولوژیک ترین افراد ،ولی این خوی سلطه گری غربی هاست که اقتصاد سایر کشورهای جهان را عمدتا محدود به صادرات مواد خام (مانند نفت ایران و…)کرده اند و خود با انحصار فن آوری و تکنولوژیک از این مواد هزاران محصول استخراج و از درآمدهای سرسام آور بهره برده اند.
رژیم پهلوی که ایدئولوژیک نبود وابسته به خودشان هم بود ،چرا ایران آن موقع را صنعتی و صاحب تکنولوژی نکردند؟ به تصور حقیر ،واقعیت این است که آمریکا و اروپا از ایران پیشرفته هراس دارند.این یک اصل است: ایران دوست یا دشمن غرب نباید پیشرفت کند، ایران پیشرفته خواه با رژیم لائیک یا رژیم اسلامی قابل پذیرش نیست.
۳_ حقیقتا من ارتباطی بین پرسش و پاسخ مطرح شده با گزارش دو دهه پیش mark palmer مدیر بخش سیاست خارجی مرکز سابان در موسسه بروکینگز و عضو کمیته present danger که با عنوان
iran, a new approach پس از حملات ۱۱سپتامبر تهیه شده بود نمی بینم. امثال جوزف نای و مارک پالمر که متخصص در soft war and power هستند از سیا و و بعضی think tank های مرتبط با صهیونیسم جهانی مانند FDD با مدیریت مارک دوبوویتز شدیدا ضد ایران حقوق دریافت می کنند تا در مورد کشورهای مستقل برای نهادهای اطلاعاتی آمریکا گزارش تهیه کنند و محتوای آن گزارشات را در سند امنیت ملی ایالات متحده آمریکا جا زده و دولتها را مجبور به اعمال نیات پلید خود در کشورهای جهان کنند.
مارک پالمر هیچ شناختی از جامعه ایران ندارد کما اینکه وی علاوه بر مخالفت با جنگ سخت با گفتگوی با ایران هم مخالف بود ولی دیدید که دولت آمریکا سالها با ایران بر میز مذاکره نشست که انتهای آن مسیر برجام بود.
۴_ نکته بعدی اینکه استناد به مدیریت ۸سال دفاع نه تنها مغلطه نیست بلکه تکیه بر نماد مستحکم از توانایی ها و مدیریت انسان آزاده ایرانی است.
از طرف دیگر دفاع ما خود نوعی جنگ هیبریدی در مقیاس زمانی خود بود زیرا همزمان با دفاع، مردم و مسئولین ما ترور می شدند، رسانه های دنیا علیه ما بودند ،شورای امنیت یکسره با مهاجم بود، گروههای تجزیه طلب فعال بودند، فشار اقتصادی وتحریم بود، و در انتها سیستم اطلاعاتی کشورهای حوزه خلیج فارس و حتی رادارها و آواکس های آمریکابه عراق کمک اطلاعاتی دادند،جنگ شهرها و جنگ شیمیایی همه بودند.
پس جنگ سخت با ترور و ناامنی ،تحریم ، media , economic ,political and information wars همراه شده بود . اگرچه قبول دارم که ابعاد آن با جنگهای ترکیبی و بسیار پیچده امروزی که دشمن سرباز خودش را از نیروی طرف مقابل بدون هزینه تامین می کند کوچکتر بود.
گواه گرفتن تجربه دفاع برای اثبات ظرفیت مدیریتی آنانکه جنگ را اداره کردند مغلطه نیست ، تاکید برظرفیت اصالت دار جوان ایرانی است. مدیریت یکی از مهمترین بحران های منطقه غرب آسیا و حتی جهان کار کمی نبود که نشود به آن استناد کرد .
۵_ استنباط کلی من از نقد هر دو عزیز بزرگوار این بود که دیگر هیچ چاره ای برای ما نمانده است و باید پرچم سفید در مقابل باج خواهان بالا ببریم و از آنان بخواهیم که لطفا شما بیایید کار ما سرو سامان بدهید .
البته من به جد معتقدم باید راه تعامل با دنیا با حفظ منافع ملی و عزت ایرانی هموار گردد.
۶_آخرین نکته که هضم آن برای من بسیار سخت بود دعوت به دم فروبستن دیگران از سوی یک انسان فرهیخته اهل قلم بود.
به تاسی از نویسنده محترم و دوست داشتنی که از آیات و احادیث برای تبین بخشی از استدلالات خود استفاده کردند، من در حد بضاعت خود در این زمینه (زیرا تخصصی هم در این موضوع ندارم) می دانم که در قرآن کریم بارها خداوند متعال انبیا خود را مخاطب قرار داده است که : ای پیامبر به امتت بگو ،به مومنان بگو،به مردم بگو…
فعل امر قل ودیعه الهی است. و از طرفی شنودگان را هم امر به شنیدن همه اقوال و انتخاب بهترین کرده است.
در پایان اینکه محسن رضایی یکی از سرمایه های کشور است که در دوران دفاع مقدس بخشی از سرمایه خود را حقیقتا صادقانه تقدیم به ایران عزیز کرد و امیدواریم که در این مقطع نیز بتواند با تکیه بر تجربه و دانش و البته پاکی وصداقتش در حل مشکلات گریبان گیر جامعه نقش موثری ایفا کند.
عزت زیاد و سلامتی برقرار