تاریخ انتشار خبر: 18 آذر 1396 | 09:29:00
کد خبر : 1643
یادداشتی از منصورمحرابی فرد

یا مرسل الریاح ! تو دانی و انوری

زاگرس نشینان- در حکایت ناباورانه چند روزه ی اخیر گرد و خاک و بقول مسئولین محترم! ریزگرد، حکایت زیر را تقدیم می کنم. نوري از شاعران بنام پارسي گو است كه در تغيير و ارتقاع شعر خراساني تاثير بسزايي داشت. در نجوم و پيشگويي هم دستي داشت كه درآمدي براي او كسب نمي كرد و […]

زاگرس نشینان- در حکایت ناباورانه چند روزه ی اخیر گرد و خاک و بقول مسئولین محترم! ریزگرد، حکایت زیر را تقدیم می کنم.

نوري از شاعران بنام پارسي گو است كه در تغيير و ارتقاع شعر خراساني تاثير بسزايي داشت. در نجوم و پيشگويي هم دستي داشت كه درآمدي براي او كسب نمي كرد و البته گاها موجبات طعنه طاعنان و خشم مردم و شاهان بود. و به اين خاطر دست بكار شاعري زد.

از جمله پيشگويي هاي معروفش در وضعيت آب و هوا بود كه باعث شد او را مواهذه كنند و از شهر بيرون شود.

ماجرا این بود که انوری پیش بینی کرده بود فلان تاریخ ستاره ها در برج میزان به هم می رسند و به خاطر همین توفان شدیدی می آید و همه جا را خراب می کند . ملت هم از ترس زیرزمین و تونل کندند و و شاه نيز از ترس جان كاخ را رها كرد.

روز پیش بینی همه به پناهگاه رفتند اما هیچی به هیچی نشد و انوری سکه یه پول شد و مردم برایش دست گرفتند که:

گفت انوری که از وزش بادهای سخت ویران شود عمارت و کاخ سکندری

در روز حکم او نوزیده ست هیچ باد یا مرسل الریاح ! تو دانی و انوری

نكته مهم اين اتفاق اين است كه انوري اعلام توفان كرد اما نشد بر اساس حركت كواكب ليكن اداره هوا شناسي ما پيش بيني هوايي آفتابي و برخي مناطق همراه باگرد و غبار كرد.

امروز صبح همه مي توانيد ببينيد كه درصد آلودگي و ريزگرد چه اندازه است.

گويا اين شعر باعث دردسر انوري شد و پيشگويي اش موجبات دردسرش اما امروزه هربار ما بايد بگوييم:

يا مرسل الرياح تو داني و حاجي زاده

يا

يا مرسل الرياح تو داني و شریعتی

يا

يا مرسل الرياح تو داني و خون ميرزايي!

اما چه حاصل از اين يا گفتن ها؟ چه حاصل از بي كفايتي ها، از مسئوليني كه بي محابا فقط چشم به دهان هم دوخته اند تا ببينند ديگري چه می گوید و به نوعی مترصد پاسداری از صندلی خود هستند نه مردم و ریه های فروخورده از خاک های آلوده.

عاقبت چه باید کرد بر این مردمی که باید تحمل کنند این همه آلودگی را و ادامه دهند در زیر این همه خاک، و مسئولینی که توان تعطیل کردن را ندارند لااقل برای تسلی! شاید اعتراض! و شاید فشاری بر دولت.

ما چقدر جهان سومیم.