تاریخ انتشار خبر: 22 مهر 1400 | 21:27:19
کد خبر : 11094
یادداشتی از سلیمان اسمی:

کنجی فراتر از هرگنج برای آرامش درون …

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛سلیمان اسمی فعال فرهنگی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان:کنجی فراتر از هرگنج برای آرامش درون … باتفاق آوا دختر کوچکم که نه ساله شده ، ساعت شانزده به سمت بام کرج راه افتادیم و ساعت هجده و بیست دقیقه برگشتیم به سمت منزل… مسیر کوهستانی است و سخت و نفس گیر … برای […]

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛سلیمان اسمی فعال فرهنگی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان:کنجی فراتر از هرگنج برای آرامش درون …

باتفاق آوا دختر کوچکم که نه ساله شده ، ساعت شانزده به سمت بام کرج راه افتادیم و ساعت هجده و بیست دقیقه برگشتیم به سمت منزل…

مسیر کوهستانی است و سخت و نفس گیر …

برای آنان که بار اول می آیند رسیدن به بام کرج و ارتفاع ۲۵۰۰متری به سادگی نیست چه بسا بارها در مسیر بنشینند و استراحت کنند چه بسا بار اول این مسیر به پایان نرسانند…

اما درباره آوا، عجیب احساس می کنم این اندام ظریف وکوچک دخترانه چقدر پرانرژی است و با اراده ، چونان پرنده ای سبکبال ،چون پلنگی تیزچنگ و چون آرزویی دست نایافتنی…

درتمام مسیر یک نفس دنیای کودکانه اش را برایم بازگو می کند…

شیرین زبانی هایی که نمی گذارد گذر زمان و سختی مسیر را احساس کنی …

بام کرج که می رسی، برلبه ی صخره ای مشرف به شهر که می نشینی ،نه تنها کرج که تا تهران هم دیدنی است …

شهر را و خیل جمعیت و ماشین ها را چون مورچگانی می بینی که برای معاش در تکاپو هستند.نقطه های کوچکی که باسرعت چرخ زندگی را به حرکت در می آورند…

باخود فکر می کنی بودن یا نبودن یک یا چند نقطه چه تاثیری در حرکت این سرعت سرسام آور و بی امان زندگی دارد؟چه بسا نقطه ای که امروز هست، فردا نباشد…

هر کدام از نقطه ها چه در درون شان که نیست ؟ چه خوشی ها و چه ناخوشی ها ،چه تلخ ها و چه شیرینی ها…چه حرف ها که برای نگفتن ،که خود را گفتن، نمی آلایند…

چه جورها و چه تبعیض ها که تحمل می کنند و ذره ذره از درون خردشان می کند …

بر بلندای صخره ها که نشسته ای، عجیب آرام می شوی …

انگار همه ی غم های دنیا و بار زندگی را به کنار می اندازی و سبکبال تا ابرها پر می کشی …

احساس روزهایی را دارم که در زمین چمن میدان نیروی هفتکل لباسی ورزشی برتن ، همه مصائب از تن به در می کردیم و فارغ از هر زنده باد و مرده باد ساعتی را با آدرنالین ناشی از ورزش سرخوش به نبرد مشکلات زندگی می رفتیم …

گاهی اوقات باید از زندگی مورچگی، فاصله گرفت…

باید رها شد و پرواز کرد به سمت بیکران ها …

برای آرامش یافتن …

برای انگیزه گرفتن …

برای تحمل دوباره مصائب زندگی مورچگی …

در زندگی تان همیشه ،قله ای ، جنگلی ، رودخانه ای ، صخره ای ، تپه ای،زمین چمنی ، نیمکتی ،کنج آرامش بخشی، رفیق صبوری، همدم همراهی و …

برای تخلیه درونیات تان داشته باشید …

نگذاریدفنرزندگی تان آنقدر فشرده شود که مچاله تان کند …

فراموش نکنیم ،یکبار بیشتر زندگی نمی کنیم ، پس خوب زندگی کنیم ….