روزنامه نگاری یکی از سخت ترین و پر استرس ترین شغل ها بود که همواره جایگاه خود را به عنوان یک جریان محکم و قدرتمند تثبیت کرد. اینکه چه اندازه می توانیم نقش مطبوعات را در جریانات سیاسی و اجتماعی حساب کنیم کار بس سختی است، اما می توان گفت همیشه جریان مطبوعات بر جریان […]
روزنامه نگاری یکی از سخت ترین و پر استرس ترین شغل ها بود که همواره جایگاه خود را به عنوان یک جریان محکم و قدرتمند تثبیت کرد.
اینکه چه اندازه می توانیم نقش مطبوعات را در جریانات سیاسی و اجتماعی حساب کنیم کار بس سختی است، اما می توان گفت همیشه جریان مطبوعات بر جریان های انحرافی سیاسی غالب بود.
حتی اگر اندک زمانی در خدمت جریان انحرافی قرار گرفته باشند لیکن عاقبت مطبوعات به جریان مردمی خود نزدیک شده و از جریانات انحرافی و ضد مردمی دوری گرفت.
متاسفانه در کشور ما بخصوص از قوام گرفتن دولت احمدی نژاد به این سوی کم محلی به جریان مطبوعاتی باعث شد این اهرم قدرتمند و رکن چهارم دموکراسی به نوع بد گرفتار چالش های زندگی قرار گرفته و این سختی زندگی باعث شود رسالت جامعه ی مطبوعاتی به عنوان یک مخالف، منتقد و یا افشاکنند کاهش یابد.
دوران احمدی نژاد را می توان دوران رکود مطبوعات دانست. این دوران بخصوص در شهرستان ها توانست جریان خالص و اصیل مطبوعاتی را کنار زده، فرصت طلبان را فرصت دهد. و در جایگاه های خاص با نام روابط عمومی ها به عنوان یک اهرم بازدارند، مطبوعات را مانع و مسدود کنند.
اگر به بررسی بسیار سطحی این جریان در استان ها و مراکز استان ها نگاه کنیم، به خوبی مشهود است کسانی که از پایین ترین جریانات مطبوعاتی ناگهان به بالاترین جریانات دولتی برده شدند. بدون آنکه توانایی نوشتن و یا قلم زنی داشته باشند؛ متعاقبا در همین جایگاه کسانی را می بینیم که کاملا از مطبوعات کنار گذاشته شدند، هر چند قلمشان همیشه شکوفا است اما دیگر در حوزه مطبوعات دیده نمی شوند و یا حتی دعوت نمی شوند.
این جریان در سال اول دولت تدبیر هم مشهود بوده، اما به تدریج بر قدرت مطبوعات افزوده شد بخصوص در شهرستان ها، و استان ما، با روی کار آمدن دکتر شریعتی به عنوان استاندار خوزستان، جریان قلم مطبوعات اندکی رونق داده شد، اما هنوز بسیار راه است تا مطبوعات به جایگاه دوران قبل از احمدی نژاد برسد.
وزارت ارشاد به عنوان متولی این امر هنوز نتوانسته است جریان قهقرایی روزنامه ها را سر و سامان دهد، همواره در آرای مطبوعاتی خانه مطبوعات رای به نیروهای سیاسی و پشتوانه دار داده می شود نه مطبوعاتی های واقعی و اهل قلم.
در نتیجه می بینیم کسانی به صدر خانه مطبوعات می رسند که معمولا بسیار سر شلوغی دارند و حتی خود در مصاحبه ها از پر کاری آه و فغان می کنند.
مسلم است، روزنامه های دولتی به کنار، یک سری روزنامه ها با هزینه های احزاب رونق دارند، اما در این میان روزنامه های مستقل کاملا ورشکسته و در تنگنای هزینه های سرسام آور خود گرفتار هستند.
کسی به روزنامه نگاران جدی نگاه نمی کند، مدیران از وضعیت اسفبار روزنامه نگاران سوء استفاده کرده و از آنان به عنوان مبلغ خود استفاده می برند.
هر ساله جریان روز رسانه ها، با هزینه مدیران اجرا می شود، کسانی دعوت هستند که با آنان سر سازگاری دارند، قلم آزاد مورد حمایت کسی نیست.
حمید حسینی- دبیر بنیاد زاگرس نشینان