تاریخ انتشار خبر: 25 دی 1400 | 08:24:30
کد خبر : 11793
یادداشتی از حسین علیخانی:

چرا تفکر ارباب رعیتی بر حقوق مردم  برتر شده؟

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛حسین علیخانی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان:چرا تفکر ارباب رعیتی بر حقوق مردم  برتر شده؟ آقا رحمن (نمونه آدمهای معترض) آدم با ایمان ؛ شوخ طبع  ودر ابراز عقیده صادق اما تندمزاج و یک تنه قاضی است و معمولا از خودش و جامعه عصبانی ست که تا کی باید تحمل کرد؟ […]

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛حسین علیخانی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان:چرا تفکر ارباب رعیتی بر حقوق مردم  برتر شده؟

آقا رحمن (نمونه آدمهای معترض) آدم با ایمان ؛ شوخ طبع  ودر ابراز عقیده صادق اما تندمزاج و یک تنه قاضی است و معمولا از خودش و جامعه عصبانی ست که تا کی باید تحمل کرد؟

بهر حال، معمولا جدل را بر گفتگو ترجیح میدهد و همین نقطه ضعف  با دیدگاههای منفی ش نسبت به اکثر مسولین نظام و مفسدان؛ او را  برآشفته کرده ؛ ولی نمیدانم چرا عینک بدبینی ش را بر نمیدارد تا حداقل نور موجود بر چشمانش بتابد، البته کمی  به او حق میدهم که با این همه فساد و ناکارآمدی در حوزه های مدیریتی و مملکت داری که اکثریت مردم را درگیر فرصت طلبان حکومتی کرده  و آنانرا  به  نوایی در بینوایی مردم رسانده  و دروغ های ممتد و نافهمی های آقایان  بر بی اعتمادی جامعه افزوده  و اکثر مردم را ناامیدتر از گذشته کرده اند؛ بویژه در نمونه انتخابهاییکه در دولت فعلی میتوانست به دولت و ملت کمک کند اما معمولا مبنای علمی و تخصصی ندارد  و اقتصاد کلان را برای تحول به خرد های کم تخصص و ناکارآمد امتحان پس داده  متوهمی داده اند که برخی از آنها هم تصور میکنند بیشتر از دیگران میفهمند(همه چیزدان) اما خودشان هم میدانند با این عملکرد یا حتی مباحثه با مردم یا گفتگوهای دو یا چند نفره هم به نتیجه نمیرسند(مثل نتیجه مذاکره برجام)همگی، خود را برسفره انقلاب و مردم نشانده وحق خود میدانند که مانند ارباب بر منافع ملی و مردمی تکیه زده و لم داده و بخورند؛ بهر حال اینبار،گفت بنویس و بگو: چرا اندیشه ارباب رعیتی در نظام کنونی رهایمان نمیکند؟

من گفتم: شاید رییس قوه مجریه و مجلس باحداقل رای را دیده یا شاید ضعف  قوه قضا در احیای تحقق  عدالت و برخورد جدی تر با مفسدان را ندیده (باستثنای چند مهره سوخته مفت خور تنبیه شده) و یا موارد دیگر  و خودش میداند که اکثر مردم هم ظلم را پذیرفته و با رنج زندگی میکنند و شاید هم مردم مقصرند نه حکومت یا دولت که این یک وجه ماجرا و از آنسو هم  حکومت اسلامی مقصرست که اسلامی عمل نمیکند و فهم درستی از حکومت اسلام را تا کنون ارایه یا اجرا نکرده اند که اگر کرده بودند اینهمه فقر و فلاکت و فساد حاکم نبود وکمی عدالت اجتماعی را در امور میدیدیم یا اینکه دولتمردان اکثرا خود را با وجود فهم حداقلی از اسلام به نافهمی میزنند که این یکی جنایت درحقوق شهروندیست ولی با اطلاعات حداقلی که داریم میدانیم: حق‌ همواره‌ منشأ تکلیف‌ و شاید کارِ بی‌ثبات‌ نظام اسلامی «ارباب  رعیتی» را بر جامعه حاکم کرده که باز هم میدانیم  و در سوی دیگر ماجرا اگر از حقوق‌ متقابل‌ مردم‌ و حکومت‌ سخنی به‌ میان‌ میآید، میدانیم که این‌ حقوق، چه‌ وظایفی‌ را بر عهده‌ طرفین‌ واگذار‌ کرده که باید‌ انجام‌ دهند که نداده اند!

در این راستا امیرالمؤمنین(ع) درباره حقوق متقابل مردم و مسئولان هم حقوق‌ ملت‌ بر دولت‌ را برشمرده  و گفته اند در حکومت‌ اسلامی، مردم‌ بر دولت‌ حاکم، حقوقی‌ دارند که‌ دولتمردان‌ متعهدند از عهده‌ آن‌ برآیند و نهایتا برای هر کدام به  چهار گزاره اساسی اشاره می‌کنند که فرمود: «اى مردم، مرا بر شما حقّى ست و شما را بر من حقّى اما حقّ شما بر من اینست  که خیرخواه شما باشم و غنیمت شما را به طور کامل به شما بپردازم و شما را تعلیم دهم تا جاهل نمانید همچنین مؤدب به آداب کنم « أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً وَ لَکُمْ عَلَیَّ حَقٌ‏ فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ فَالنَّصِیحَةُ لَکُمْ‏ وَ تَوْفِیرُ فَیْئِکُمْ‏ عَلَیْکُمْ‏ وَ تَعْلِیمُکُمْ کَیْلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِیبُکُمْ کَیْمَا تَعْلَمُوا »

 بر این اساس۴ حق اساسی حاکم بر مردم جامعه را اینگونه معرفی میکند

۱: نَّصِیحَةُ لَکُمْ (نصیحت‌ کردن) ‏

۲ ـ وَ تَوْفِیرُ فَیْئِکُمْ‏ (پرداخت غنیمت)

۳ ـ وَ تَعْلِیمُکُمْ کَیْلَا تَجْهَلُوا(جهل‌زدایی)

۴ ـ وَ تَأْدِیبُکُمْ کَیْمَا تَعْلَمُوا (مؤدب به آداب کردن)ودرمفاهیم میرسیم به

النصحیة‌ لکم‌ هدایت‌گرایی   و رهنمودهای‌ خالصانه،پدرانه‌ و حکیمانه بدون‌ جهت‌گیری که‌ در آنها همة‌ اقشار ملت‌ یکسان‌ مد‌ نظرند یعنی دولت‌ اسلامی در سیاستگذاری های‌ خود، باید مصالح‌ امت‌ را به‌طور همگانی‌ و بدون‌ تبعیض‌ درنظر بگیرد  ولی‌ مقتضای‌ حکمت‌ سلیم‌ و عدالت‌‌ آنست‌ که‌ در سیاستگذاری‌ها فراجناحی‌ عمل‌ کنند.

و توفیر فیئکم‌ (فقرزدایی): دومین‌ وظیفه‌ و تعهد دولت‌ در برابر ملت‌ را، تأمین‌ رفاه‌ در زندگی‌  مردم‌ می‌شمارد که‌ با ایجاد اشتغال‌ و رونق‌ دادن‌ به‌ کشت‌ و کار وصنعت‌ و تجارت‌ و بالا بردن‌ سطح‌ درآمدها و ریشه‌کن‌ ساختن‌ بیکاری میسر میداند  و دولت‌ عادله علاوه‌ برتأمین‌ بودجة‌ لازم‌ برای‌ اِدارة‌ کشور در ابعاد مختلف‌ سیاسی، نظامی، فرهنگی‌ باید در فراهم‌ ساختن‌ امکانات‌ مورد نیاز‌ رشد اقتصادی‌ کشور را فراهم کند

و تعلیمکم‌ کی‌ لا تجهلوا (جهل‌زدایی): دولت‌ در برابر ملت، تعلیم‌ و تربیت را‌ بصورت‌‌ فراگیر با فراهم‌ نمودن‌ امکانات‌ پیشرفت‌ به‌سوی‌ مدارج‌ عالیه‌ دانش‌ و ایجاد پژوهشگاههای‌ علمی‌ در تمامی‌ زمینه‌ها اجرا نماید .

 و تأدیبکم‌ کیما تعملوا (قانون‌گرایی) و اگر تعلیم‌ برای‌ زدودن‌ جهل‌ است‌ «تعلیمکم‌ کی‌ لا تجهلوا» تأدیب‌ برای‌ استواری‌ در عمل‌» و تأدیبکم‌ کی‌ تعملوا» این‌ وظیفه‌ دولتمردان‌ است‌ که‌ در سایه‌ ره‌آوردهای‌ علمی مردم‌ را بعمل‌ وا دارند. زیرا دانش، مقدمه‌ و راه‌ وصول‌ به‌ سالم‌ زیستن‌ و‌ علم‌‌ ؛آبادانی‌ بوجود می‌آورد  و راه‌ وصول‌ به‌ سعادت‌ حیات‌ را میسور میسازد  که خداوند از دانایان‌ پیمان‌ گرفته‌ تا در صورت‌ قدرت‌ در مقابل‌ شکمبارگانِ ‌ ستمگر‌ و بینوایی‌ ستمدیدگان‌ خاموش‌ ننشینند ، که‌ در قرآن، آنرا نکوهش‌ و پی‌آمد سوء آن‌ را گوشزد کرده‌ : «و لا ترکنوا الی‌ الذین‌ ظلموا فتمسکم‌ النار» (هود/ ۱۱۳)

هرگز با ستمکاران‌ از در سازش‌ در نیاییدکه‌ آتش‌ آنان‌ شما را فرا می‌گیرد وجامعه‌ای‌ که‌ دولتمردان‌ آن‌ با توانمندان‌ سازش‌ کنند و حقوق‌ ضایع‌ شده‌ محرومان‌ را نادیده‌ بگیرند همگی‌ درآتش‌ درماندگی‌ و درهم‌ریختگی‌ اوضاع‌ خواهند سوخت (مثل الان) و نمونه های فراوان دیگر در قصص قران  و جوامع وانقلابهای مختلف بر علیه ظالمان را داریم؛جالبتر اینکه در برخی  فرازهای نهج البلاغه هم به چهار پیامد ظلمهای حاکمان اشاره کرده :

۱) آوارگی و جلای وطن (فرارمغزها و غیرمغزها) در حکمت ۴۷۶ امیرالمؤمنین علیه السلام حاکم فارس را از سختگیری (العَسف) ظلم (الحَیف) برمردم را نهی کرده و فرمودن : سختگیری موجب میشود مردم جلای وطن کنند (فَإِنَّ الْعَسْفَ یَعُودُ بِالْجَلَاءِ)

۲) شورش نظامی ؛در همان نامه به والی فارس نوشته اند: ستم و ظلم، مردم را وادار به اقدام نظامی علیه حکومت میکند  (وَ الْحَیْف یَدْعُو إِلَى السَّیْف)

۳) شیوع فساد‌ مالی و رشوه در نامه ۷۹ به سرداران لشکر نوشته‌اند: حاکمان سابق مردم را از حقشان بازداشتن ، در نتیجه مردم مجبور شدند با رشوه دادن حق خودشان را بخرند(أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ) 

 ۴) نابودی حکومت: درهمان نامه به سرداران نوشتند تنها چیزیکه موجب نابودی حکومتهای قبل شد اینبود که مردم را از حقشان بازداشتند  و مردم مجبور شدند حقشان را بخرند(إِنَّمَا أَهْلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ) و بقول معروف ریشه  بيداد بر خاكستر است که  قرآن میگوید: «وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِن قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا» ما اقوام پيش از شما را به كيفر ظلمي كه كردند، هلاك ساختيم» (يونس: ۱۳)

و حالا آقا رحمن ما هم میداند : با مونتاژ موازی مطالب ارایه شده  نگارنده ، چرا اربابها رهایمان نمیکنند ؛ شاید پول و قدرت نمیگذارد که آدم بشوند تا برسیم به روایتی از معصوم که فرموده: «الملک یبقی مع الکفر و لایبغی مع الظلم( حکومت با کفر میماند ولی با ظلم نه»)که اگر حاکم  یا کارگذاران ظالم صفت شده و از ظلم بر مردم نترسند و بدادخواهی مردم توجهی ننمایند و فقط حرف خودشان را بزنند باستناد کلام آسمانی خاتم راستگویان اگر حق الناس رعایت نشود مردم وخدا نخواهند بخشید و حکومت  دوام نخواهد یافت.  لذا امیدواریم هر کسی به وظایف شخصی و ملی خویش عمل کند تا همین کورسو نور امید فعلی را نورانی تر کرده  و کمک کنیم به اعتلای ایران عزیز.