تاریخ انتشار خبر: 7 اردیبهشت 1401 | 08:55:20
کد خبر : 12917
یادداشتی از محمدسلطانی علاسوند:

پنجره شکسته و خرید سیسمونی بچه از ترکیه! 

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛محمد سلطانی علاسوند فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان:شکسته و خرید سیسمونی بچه از ترکیه!  هر کس حق داره به هر کشوری که می‌خواد سفر کنه، هر چیزی که دوست دارد رو به هر قیمتی که می‌خواهد بخرد و کلا هم به ما ربطی ندارد. پس چرا باید خبر سفر فرزند رئیس […]

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛محمد سلطانی علاسوند فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان:شکسته و خرید سیسمونی بچه از ترکیه! 

هر کس حق داره به هر کشوری که می‌خواد سفر کنه، هر چیزی که دوست دارد رو به هر قیمتی که می‌خواهد بخرد و کلا هم به ما ربطی ندارد. پس چرا باید خبر سفر فرزند رئیس مجلس به ترکیه، این قدر ما رو ناراحت کند؟

یه قضیه‌ای در اقتصاد هست که بهش می‌گویند تئوری پنجره شکسته. وقتی ما می‌بینیم که پنجره یک خونه شکسته، حدس می‌زنیم که کسی ساکن این خونه نیست و لابد بقیه قسمت‌های خونه هم به تعمیر نیاز داره.

وقتی می‌بینیم پسر یک وزیر، برای تحصیل، خرید و تفریح، خارج رو انتخاب می‌کنه (کاملا قانونی)، یه دردی درون ما شکل می‌گیره. درد امید به آینده. این درد که ما مجبوریم همین جا درس بخونیم، زندگی کنیم، کار کنیم و گویا تنها راه رستگاری ما اینه که از ایران بریم.

نقش پنجره شکسته چیه؟ مردم با بررسی رفتار مسئولین و سلبریتی‌ها، تلاش می‌کنند اختلاف بین آمارهای رسمی و وضعیت واقعی جامعه رو تخمین بزنند. این رفتار به این دلیل است، که مردم به آمارها و گزارش‌های رسمی اعتماد ندارند و می‌خواهند بدونن که وضعیت واقعی آینده به چه شکله.

قسمت دردناکش چیه؟ فرض کنید شما باور دارید که واردات ماشین خارجی براتون بهتره. اما یک مقام مسئول می‌گوید خیر. مردم باید از تولیدات داخل استفاده کنند اگر همین فرد، که شما رو از خواسته‌تون محروم کرده ماشین خارجی بخره، اذیت می‌شید. چون می‌بینید این فرد باور داره حق با شماست، و دانسته، خواسته شما رو نادیده گرفته.

چیزی که اینجا شما رو عصبانی کرده، عدم تقارن در توزیع ثروت نیست. اگر همسایه‌تون بنز بخره، شما عصبانی نمی‌شدید. چیزی که باعث ناراحتی شما می‌شه، عدم تقارن ریسکه. چون وقتی اون مقام مسئول، اون حرف رو می‌زده، خودش از ریسک تصمیمش آسیب نمی‌دیده، اما داشته ریسک کارهاش رو به شما منتقل می‌کرده.

هیچ کس از ثروت بیل گیتس و استیو جابز ناراحت نمی‌شه. اگر مردم «حسود» بودند از ثروت اون‌ها هم رنج می‌کشیدند. بلکه زمانی ثروت آزاردهنده می‌شه، که فرد برای کسب اون ثروت، ریسک نکرده باشه، یا بدتر، ریسک رو به دیگران (من و شما) منتقل کرده باشه.

چیزی که مردم می‌خوان این نیست که کسی ثروت نداشته باشه و از ثروتش لذت نبره. اشتباه نکنید. ناراحتی مردم از سر حسادت نیست. ناراحتی اصلی از پنجره شکسته‌ایه که ریسک شیشه خورده‌هاش پای برهنه مردم فقیر رو تهدید می‌کنه.

حرف این نیست که کسی سودی نبره، حرف اینه که شما هم در ریسک تصمیم‌های خودتون، با ماها شریک باشید.