تاریخ انتشار خبر: 9 آبان 1399 | 13:09:08
کد خبر : 9439
یادداشتی از حسین علیخانی:

پاسخی کوتاه به دبیرمحترم مجمع تشخیص مصلحت نظام!

به گزارش خبرگزاری زاگرس زاگرس نشینان؛ حسین علیخانی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان : پاسخی کوتاه به دبیرمحترم مجمع تشخیص مصلحت نظام! دهه های بی شماری است که ایران ما در سه حوزه ی؛ فرهنگ و سیاست و اقتصاد با کلافی درهم پیچیده مواجه گشته و امثال جنابتان شاید یکی از همین عوامل درهم ریختگی […]

به گزارش خبرگزاری زاگرس زاگرس نشینان؛ حسین علیخانی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان : پاسخی کوتاه به دبیرمحترم مجمع تشخیص مصلحت نظام!
دهه های بی شماری است که ایران ما در سه حوزه ی؛ فرهنگ و سیاست و اقتصاد با کلافی درهم پیچیده مواجه گشته و امثال جنابتان شاید یکی از همین عوامل درهم ریختگی هستید و چه نمادی واقعی تر از اینکه؛ شما دبیر محترم مجمعی هستید که همه عقلا و سران نظام در آن حضور دارند و حالا که کار کشور با همین عقلا ؛ با مصیبت در اکثر حوزه ها مواجه شده ما چه بگوییم؟شما و ما فکر کنیم که اگر مثلا: در مجمع تشخیص مصلحت نظام بلاتشبیه؛ غیر عقلا حضور داشتند ؛ حتما از روی کره زمین محو می شدیم.

جناب عالی فرموده اید: مهمترین اقدام برای دستیابی زودرس به ثبات اقتصادی؛ با کنترل نرخ تورم و رشد ثبات زدای ارز امکان پذیر است و البته باید نقدینگی را بسمت تولید برده و موانع بوروکراتیک را از بین ببریم و مشوقهایی به تولید کنندگان بدهیم(انگار تا حالا نداده ایم) تا اشتغال ایجاد و کمک به معیشت مردم فراهم شود؛ اما برادر جان این گونه موارد در کتب درسی دانشجویی بسیار و البته آقایان حاضر در سه قوه و بالاخص قوه مجریه هم خیلی حرفش را می زنند…

برادرجان؛ تشبیه جنگهای هیبریدی (ترکیبی) کنونی با دوران دفاع مقدس نیز ظلم به عقلا و شهدا و بازماندگان آنها است زیرا هنوز برخی ها جامعه شناسی سیاسی و اقتصادی واقع گرایی را باور نداریم و مثلا نمیدانیم سياستگذاران پنتاگون و صهیونیزم بین الملل با سه راهبرد دكترين مهار، نبرد رسانه‏اي و ساماندهي نافرماني مدني بدنبال متلاشی کردن نظام هستند و شوربختانه برخی عقلا نیز با راهبردها و ابراز دیدگاههای نادرست مدام در طبل عوام فریبی میکوبند تا بستر همچنان مهیا بماند.

شما حتما پالمر را بخوبی میشناسید که در استدلال خود با صراحت ایده تهاجم نظامي عليه جمهوري اسلامي ايران را رد و مخالفت کرده و عملا نیز بخاطر قدرت دفاعی ما به اثبات رسیده تا اینجا یعنی جنگ سختی شبیه دوران دفاع مقدس رخ نخواهد داد تا آقایان از این نمد نیز کلاهی بدوزند و سر مردم بی کلاه بماند.

زیرا ايران به لحاظ وسعت سرزميني، كميت جمعيت، كيفيت نيروي انساني، امكانات نظامي، منابع طبيعي سرشار و موقعيت جغرافيايي ممتاز در خاورميانه و هارتلند نظام بين الملل به قدرتي كم نظير تبديل و ديگر نمي‏ توان با يورش نظامي و جنگ (Hard War) آن را سرنگون كرد بلكه تنها راه سرنگون سازي نظام جمهوري اسلامي پيگيري مكانيسم‏هاي جنگ نرم و استفاده از تكنيك هاي عمليات رواني تبليغاتي با استفاده از ۳ تاكتيك دكترين مهار، نبرد رسانه اي و ساماندهي و پشتيباني از نافرماني مدني است که سالیان متمادی بسترش را یا آنها فراهم کرده اند یا خودمان با ندانم کاری.

اما حتما دکترین امریکاییها را خوب می دانید.

۱-جنگ دیپلماسی

۲- جنگ اطلاعاتی و پروپاگاندا

۳-حمایت از نابسامانیها و شورش های محلی

۴-حضورنیروهای نامنظم چریکی

۵- حضور نیروهای ویژه در مناطق مختلف دنیا

۶- استفاده از نیروهای کلاسیک قدرتمند

۷-جنگ اقتصادی و تحریم

۸- حملات سایبری و نهایتا سه «ضرورت» اصلی برای اجرای عملیات در نبرد هیبریدی را چنین تعریف کرده اند

۱- یک رویکرد عملیاتی باید منطق شکل‌های مختلف درگیری را که در یک تهدید هیبریدی به کار می‌رود، مختل کند(مثل حاشیه سازی و تخریب از درون).

۲-موفقیت تاکتیکی و اهداف استراتژیک باید در همان فضایی که تهدید هیبریدی در آن به‌وجود آمده، ایجاد شود.(مثل هک نقاط و تجهیزات ارزشمند و استراتژیک و تخریب زیزرساختها)

۳- یک رویکرد موفق باید از اقدامات معمول در زمان و مکان، دوری کند(تخریب اذهان جامعه در هر طیفی).

خب ما می گوییم بر هفت بند از هشت بند دکترین آنها پیروز میشویم اما شما و دوستانتان ما را در جنگ اقتصادی و تحریم چرا پیروز نکردید؟

اصلا بجز موارد یاد شده فراموش کرده اید که در جامعه ایران با چالشهای مهم اجتماعی دیگری مواجه ایم که تا کنون؛ هیچ مجمعی راهکار عملی و منتهی به نتایج ملموس برای مردم ارایه نکرده؟

چالشهایی مانند : بحران تامین آب در ایران یا همین اهواز خودمان با اینهمه مدیران توانمندش!… بیکاری ؛ نامیدی ؛فساد سيستمي که حاصل سياست‌گذاري‌هاي خاص دوران تعديل اقتصادي امثال دوستان شما است حالا بفرمایید با کدام پول و کدام نقدینگی باید بسمت کدام تولید و تکنولوژی برویم؟

آیا تصور میکنید که مثلا اقصاد دانان کشور امثال دکتر نیلی با اینهمه کبکبه راهی برای برون رفت از وضع موجود نداده اند؟

یا شما این همه خرافه؛ پلشتی ها و رفتارهای مخرب سیاسی رفقا و رقبا و تشکلهای صنفی و سیاسی را نمی بینید؟

حالا اینهمه مردم را در بورس و خرید اوراق بهادار اسیر بورس بازان و امثالهم کردید تا مثلا نقدینگی را بسمت چه بنگاهها و یا آدمهایی ببرید تا از کانادا سر بر نیاورند؟

کدام تکنولوژی روز دنیا در صنایع ما وجود دارد و امثال شما برای حل آن تا کنون چه راهکار عملی ارایه کرده اید که قابلیت دسترسی فوری داشته باشد و سران نپذیرفته باشند ؟

اگر بوده بگویید تا ما هم بدانیم و مگر بخش دولتی را با قوانین نادرست وکلای با امضای طلایی، شرحه شرحه و بخش خصوصی را ذبح نکردید تا عده ای قلیل منتفع شوند ؟

با کدام باور به علم اقتصاد و سیاست روز توانستید که حاکمیت سرمایه را در رشد یا جهش تولید یا استفاده از ظرفیتهای داخلی فعال کنید؟ و اگر شما تا کنون طرحی پروژه محور و نتیجه بخش داشته اید.

چرا تاکنون آنرا عملیاتی نکرده اید و مگر شما در مجمعی نیستید که عقلای نظام دورهمی برگزار می کنند تا برای بهبود امور؛ اصلاح و پیشنهادات عملی بدهند.

چرا آنجا نگفته اید و یا گفته اید و قابلیت اجرا نداشته و رای نیاورده و حالا میخواهید مثل سایر دوستان و رقبای سیاسی یا همفکرانتان باز هم جامعه را فریب دهید؟

آیا فکر می کنید که مردم نمی دانند یک طرح اقتصادی ؛ الگوهای واقعی ؛اجرا و قابلیتهای واقعی؛ بیزینس پلان واقعی؛ سرمایه گذاران و سرمایه گذاری واقعی؛ تجزیه تحلیل محیطی و فرهنگ اقتصادی واقعی؛ برنامه های عملیاتی ؛آنالیز و استراتژیهای هدفمند و قابل دسترس با تعامل داخلی و خارجی؛ فاینانس و …

همزمان با SWOT و انواع نقشه ها مانند: نقشه راه و بررسی ریسکها و مارکتینگ و جزییات فراوان دیگر و دهها مورد توجیه پذیر واقعی میخواهد تا به پروژه های بزرگ و ثروت ساز ختم گردد و البته یکی از پایه های اصولی به نتیجه رساندن آنها؛ داشتن سرمایه و منابع مالی مناسب است تا دولت با فروش انواع اوراق و روانه کردن مردم به امثال بورس؛ کسری بودجه خویش را از جیب مردم در نیاورد.

جناب عالی حتما می دانید که حلقه مفقوده اصلی عبارتند از :
۱-منابع مالی فراوان.
۲-مسولیت پذیری آدمهای متخصص و باتجربه و اخلاق مدار بجای مفسدان.

فهم و کارگروهی و استفاده از ظرفیتهای بینظیر داخلی یا تعریف اقتصاد مقاومتی با حضور نخبگان و شایستگان و تغییر ذهنیت ها است و بس.

آیا در ارزیابی شما از برایند کنونی کشور موضوع جدیدی هست که مردم نمیدانند؟

بگویید تا بدانند وگرنه همان بهتر که شما هم زبان درکام بگیرید و لابلای مسولان نظام و برخی حاکمان بی تدبیر؛ روزگار سپری کنید و مردم را به حال خود واگذارید.

اما در خاتمه برای فهم بیشتر مطلب از جامعه شناسی واقع گرایی و مثلهای قرانی هم میگویم تا مروری بر افکارمان گردد. که خدای بزرگ در قران با مثل ها و تشبیهات راه را برای مردم روشن نموده است.

در آیه ۵۸ سوره روم فرموده …

و لقد ضربنا للناس فی هذا القران من کل مثل

یعنی ما برای مردم در قرآن از هرگونه مثال و مطلبی بیان کردیم.

در آیه ۲۱ حشر کاملترش کرده …

و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون

یعنی اینها مثالهایی است که برای مردم میزنیم تا در آن بیندیشند و چه جالب در بیان هدفها از روش تصویری و تجسم پردازی استفاده می کند تا تعبیرهای قرآنی سرشار از حیات معرفی شوند حالا با خلق اهداف چگونه باید به فهم مشترک و جمعی بپذیریم که با عبور از خودمحوری و قدرت سازی با حضور خدا نتیجه می گیریم داستان و برهان و تمثیل و انواع راهها برای اینست تا در نمانیم اما چرا درمانده ایم؟

چرا بشر امروز زورش به یک ویروس نمیرسد و هر بار مدعی موضوعی است که نمیداند؟

کاش خوب بیندیشیم که نمیدانیم که اگر میدانستیم با چنین روزگاری مواجه نبودیم تا مثلا در معیشت مردم و اقتصاد سیاسی خویش درمانده نشویم تا شیطان بزرگ راه را بر ما نبندد…

در آیه ۹ سوره زمر خدا با پرسشی فرموده:
هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون.

البته اگر در مفاهیم جستجو کنیم در قاعده عقلایی پاسخ خیر است یعنی نه برابر نیستند اما چگونه است که بسیاری از آنان که میدانند و عالم ترند منزوی ترند و آنان که نمیدانند یا علم و عمل کمتر و مثمرثمری ندارند بر امور چیره اند؟

جالبتر اینکه خدای بزرگ به خودمان واگذارده تا انتخاب کنیم و چه انتخابی بدتر از اینکه هنوز نمیخواهیم باور کنیم که خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنها خودشان را تغییر دهند.

در آیه ۱۲ سوره رعد؛فرموده:. ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم

خب اگر کسی میتواند واضح تر و علمی تر از کلام خدا پیدا کند.

در همین آیه نیز مفاهیم زیبایی وجود دارد اولا سرنوشت
ثانیا قوم و ملت
ثالثا تغییر و بهبود
رابعا تغییر ذهن و علم و عمل بسوی هدف و چه ساختاری محکم تر از این که بایستی بستر فهم کلمات را در خودمان ایجاد کنیم و اگر بدون علم و عمل و تجربه و اخلاق ایمانی و حرفه ای و منطبق با نیازهای روز جامعه و هر بار سخنی بگوییم که منتهی به پروژه و نتیجه و انتفاع برای مردم و یا ملت نداشته باشد دم فروبندیم که او نسبت به بندگانش بیناست

( آیه ۴۴ مومن) افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد

در غیر اینصورت مثل الان میشویم ان الله لفی خسر و خسران در از دست دادن سلامتی و سرمایه های مادی و معنوی اما متاسفانه عبرت نگرفته ایم که فاعتبرو یا اولی الابصار در سوره حشر و جالبتر اینکه لم تقولون ما لا تفعلون در سوره صف فرموده چر ا سخنی میگویید که عمل نمیکنید؟