تاریخ انتشار خبر: 3 آبان 1400 | 00:41:13
کد خبر : 11172
یادداشتی از اشکان مرادی:

هوشنگ چالنگی؛ شاعری که شعرش بوی آواز مسعود بختیاری را می داد

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛اشکان مرادی فعال فرهنگی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان:هوشنگ چالنگی؛ شاعری که شعرش بوی آواز مسعود بختیاری را می داد هوشنگ چالنگی يکي از درخشان ترين شاعران جريان “موج نو”، “شعر ديگر” و “شعر حجم” که از دل شعر نيمايي سر برآورده بود و با پیوند زیبای عناصر اقليمي و قومی و طبيعت […]

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛اشکان مرادی فعال فرهنگی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان:هوشنگ چالنگی؛ شاعری که شعرش بوی آواز مسعود بختیاری را می داد

هوشنگ چالنگی يکي از درخشان ترين شاعران جريان “موج نو”، “شعر ديگر” و “شعر حجم” که از دل شعر نيمايي سر برآورده بود و با پیوند زیبای عناصر اقليمي و قومی و طبيعت زادگاه خویش در سروده هايش جلوه و رنگ تازه ای به شعر معاصر ایران بخشيد. شعر او هم چون زندگی کوچ نشینان سراسر سرشار از اسطوره ها، نمادها و آغشته به طبیعت بی مانند سلسه جبال زاگرس است و در عین سادگی و لطافت و نزدیکی به نثر، آهنگین و کاوشگرایانه، انسان را به ریشه های دور سرزمینی می برد که بيانگر توجه ویژه ی او به استعاره گرایی و عناصر و زيست بوم خويش است. بسامد و تکرار كاربرد واژگانی که شاید برای زادگان اقلیم زاگرس مفهومی فراتر از واژه ها دارند چون: ایل، کوه، هیمه، اسب و مادیان، بلوط، زنگوله، علف، رود ، تفنگ و… که چنان هنرمندانه و همچون نقاشی زبر دست و سوررئاليست تصاویر باورپذيری را می سازد که در زمان خوانش، روح را با لحني تراژيك و اندوهگين چون آواز “مسعود بختیاری” به موعدگاه کوچ و گذرگاه های مُنار، چری، پل شالو و شب چره شبانان در کوه های آسماری، تاراز، مونگشت، زردکوه، کینو و… و سایه ساران بلوط و سوگ مادارنه ای مدام که به صورت میراث قومی ای کهن، همراه و جاودانه برای یک سرزمین از دست رفته و فراموش شده است، می کشاند.

هوشنگ چالنگي میراث کهن سینه به سینه و فولکلور را با سبک خاص و لهجه ی اثرگذارش و پاک زیستنش را چون صدای “زنگوله ای بی سکوت” در آسمان “آبی ملحوظِ ” این سرزمین برای همیشه جاودانه کرد.

و صبح ها که خواهند رسید/ یکی شان دهقانی خموش/ و دیگری که جامه ی سیاه به تن دارد/دیگری که من می شناسم/ با دهان زیبایش در مرگ