تاریخ انتشار خبر: 28 خرداد 1397 | 16:48:38
کد خبر : 2756
یادداشتی ازسیدحمیدحسینی:

همه بدانند: قدرت در دست مردم است این را به بالایی ها بگویید

«. . . این نوشتار کوچک اعلام جنگی ست بزرگ: و در بابِ به صدا در آمدنِ بت‌ها، آنچه این بار به صدا در می‌آید نه بت‌هایِ زمانه که بت‌های جاودانه‌اند . . . و اینجا چنان پتک را با ایشان آشنا می‌کنم که گویی مضراب را _ با بت‌هایی که که کهن تر و ایمان آورده تر و آماسیده تر از آنها بتی نیست … همچنین پوک‌تر … و هیچ‌یک از اینها سبب نمی‌شود که بیش از همه به آن‌ها ایمان نیاورند. هیچ‌کس آن‌ها را بت نمی‌داند، به ویژه والاترین‌ها شان را … .» فریدریش نیچه

 

زاگرس نشینان؛شهرستان های هفتکل و مسجد سلیمان ایذه و باغملک و رامهرمز جزوی از شهرهای شمالی استان محسوب می شوند که ما با عنوان زاگرس از آنان نام می بریم. این شهرها به گواهی آمار و ارقام موجود از شهرهای کم توسعه و محروم استان بشمار می روند. شهرهایی که از منظر همین آمار جزوی از بیشتر همراهی را در آرا و رای به دولت تدبیر و امید داشته اند.
تاریخ چهل ساله پس از انقلاب بر همه ما ثابت کرده است که مردم زاگرس نشین چه رشادت ها برای انقلاب اسلامی بخرج داده اند، چه محرومیت ها کشیده اند، و چه شهیدها به آستان انقلاب تقدیم کرده اند.
امروزه که ۴ دهه از انقلاب اسلامی را سپری کردیم، آیا محرومیت حاد این مناطق باعث شرمساری نیست؟ زمین هایی که با وجود نفت و درخت و آب و هوای خوب و رودخانه مشحون از محرومیت هستند باعث شرمساری نیست؟ مسجد سلیمان شهر باستانی پارسوماش در سرچشمه رود کارون و کنار سدهای بزرگ برق از بی آبی رنج نمی برند؟ با این همه شهید به آستان انقلاب برای این شهرها چه کرده ایم؟

یکی از اولین ها در صنعت نفت که هنوز هم تولیداتش موجود است و همواره خون سیاه از رگ های آهنین این شهرها به سوی بنادر و پالایشگاه ها سرازیر است. اما آنچه مانده مادری رنجور است که فرتوت و پیر شده است.
شهری که یکی از بزرگترین سدهای آبی برقی را داراست، شهری با میراثی بسیار قدیمی از فرهنگ و باستان، برایش چه کرده ایم؟ چرا باید به چنین روزگاری دچار شود شهر اولین ها. آیا این رویایی کشورهای سرمایه داری نیست تا ما را دچار ناتوانی در عمران کنند؟
هفتکل دومین شهر نفتخیز بدتر از مسجد سلیمان است.روزگار او هم خوش نیست.سی هزار بشکه نفت مرغوب این شهر به شریان نفتی ایران متصل است اما دریغ از یک همدردی و تشکر ساده از سوی وزارت نفت.

امیدیه و آغارجاری و میانکو هم بدتر از دیروز و پریروز اند. سرنوشت شهرهایی که روزگاری سرآمد شهرها بودند. امروزه به خاک سیاه سیاست های غلط و نماینده گان ضعیف افتاده اند.
همه می دانیم گفتنی ها بسیار گفته شده است. همه می دانیم وضعیت این مناطق زاگرس نشین را. همه می دانیم که تنها وضعیت زاگرس نیست بلکه به خوزستان جفا شده است. در این ۴ دهه آنچنان جفا شده که بیش از این روزها لازم است تا رنگ خوشی باز آید.
با شعار، با آمارهای دروغین، با طرح های روی کاغذ و سپس بایگانی شده، با چاپلوسان دور و بر نمایندگان و مسئولین، با نمایندگان در ستادهای انتخاباتی کار زاگرس درست نمی شود.
با وجود افراد سودجو با عنوان نماینده قومیتی در ستادهای تبلیغاتی با جریان ها و عقبه های ساختگی آیا بر همه مسئولین روشن نیست؟ کسانی که در استان با نام نماینده نزد مسئولین می روند در حقیقت ساخته خود و عده ای دور بری هایشان هستند و مردم و عوام از آنان آگاهی نداشته و پشتیبانی نمی کنند.
این طبل های تو خالی با عنوان نماینده مردم را چه کسانی حمایت می کنند؟ چگونه لابی هایی وجود دارد که این افراد بجای یک قوم و تبار نزد مسئولین می روند و خود را به عنوان نماینده زاگرس و این شهرها معرفی می کنند؟ آیا مسئولین چگونه به آمار ها و شعارها و پشتیبانی های دروغین این افراد گوش می دهند؟
آیا واقعا گرفتار خدعه ی این افراد لابی گر هستند یا نه خود به آنان پر و بال های مومی می دهند؟ باید روی این مسئله غور کرد و تفکر به خرج داد که ۴ دهه این افراد با عنوان ستادهای تبلیغاتی برای هر کسی که قدرت را در دست دارد تبلیغ می کنند و دریغ از سودآوری برای مردم این مناطق؟
و همین لابی ها هستند که با انتصاب فرمانداران و بخشداران در مناطق حتی نماینده های شهرستان ها را زیر یوغ خود می برند. این اهرم های فشار با عنوان های متعدد اصلاح طلب و اصولگرا همواره در حال تغییر رنگ هستند.
آیا هرگز استانداران محترم دقت کرده اند مردم چه می خواهند؟ هرگز مستقیما با مردم روبرو شده اند؟ یا در پست توها و پشت درهای بسته با افراد شمارش شده و خاص در جلسات شبانه با این افراد نشسته اند و خط و مشی ها را تعریف کرده اند؟
آیا مدیران منتصب از سوی آنان مدیرای در راستای مردم خوزستان و نظام هستند؟ یا نه فقط بهره های قومیتی و متعصبانه قومیتی که منسوخ است را رشد و ترویج می دهند؟
مبلغان زیادی هم از مطبوعات به دنبال این افراد به راه افتاده اند، شعارهای این افراد را بسط می دهند و در گروه های واتس آپی جنگ های روانی راه اندازی می کنند.
کافی است به شماری از انتصابات و پست های روابط عمومی ها و معاونت های فرهنگی دقت کنیم تا ببینیم چه کسانی با چه کسانی مرتبت هستند. کار زیاد سختی نیست.
جناب دکتر شریعتی استاندار محترم خوزستان که تلاشش مورد حمایت همه ماست، آیا می توانند از حاصل سفرهای خود به مناطق زاگرس نتیجه ای ارایه نمایند؟
به شهادت همه آمارها و مدارک موجود هر گاه دست به تغییری واقعی زده شده موجی بزرگ و سهمناک به سوی استانداران و مسئولین تغییر دهنده، هجوم آورد. این موج از سوی چه کسانی ایجاد می شود؟ چرا کسی واقعا در طول این ۴ دهه بدنبال این گروه مخالف رشد و عمران اقدامی نکرد؟ چه منابعی و چه قدرتی در دست این افراد است و به چه جریانی متصل هستند؟
آنچه واقعا در تجربه و نظرگاه نویسندگان بی طرف موجود است این که اقوام هیچکدام این افراد را نمی پذیرند و قبول ندارند. اما همواره می بنییم این افراد لیست می بندند و بسیاری از فعالان اجتماعی و سیاسی دست به دامان آنان هستند.
نوعی جنگ نیابتی از سوی این افراد سودجو در بین اقوام تعارض و جنگ سرد ایجاد کرده است. سود حاصله به آن افراد می رسد و ضرر و زیانش به اقوام و بیکاری، عدم عمران، عقب افتاده گی و بسیاری مسایل دیگر که همواره در این ۴ دهه به چشم دیده ایم.
زیاد از نظر دور نیست و سخت نیست که وقایع دلخراش اشاره کنیم. بسیاری از کسانی که این دو دهه را به خوبی بیاد دارند همواره می دانند متضرر اصلی این تعارض مردم بودند و سود حاصله به همین افراد رسید. کافی است به زندگی شان نگاه کنیم از همین بیرون، جایگاه و ثروت اندوزی آنان را نگاه کنیم. ببینیم برای رضای خدا مانند مردم همین مردم زندگی می کنند یا نه شیخ و خان هستند؟ این شیخ و خانی بدترین سنتز خروجی این افراد سودجو بود. از کجا این ثروت و مکنت را بدست آورده اند؟ و بر اساس اصل ۱۴۱ قانون اساسی؟ از کجا آورده اید؟ که بقول نماینده مردم بروجرد سال ۹۶: چرا قانون “از کجا آورده ای” در طول این ۳۸سال اجرایی نشده است؟!
در این تعارض و جنگ سرد بی پایان بین اقوام، که از سوی این افراد حاصل شده و به هیچ روی بین مردم نیست، جریاناتی دیگر قدرت گرفتند. جرایاناتی که به مراتب از جریانات قومی بدتر است. جرایاناتی که خود را برگزیده می دانند و هیزم بیار این معرکه جنگ سرد هستند. در این میان کافی است به این مصب ها هم نگاهی بکنیم و ببینیم که استان در دست چه کسانی اداره می شود؟ اقوام چه سهمی برده اند؟ سهم اصلی در دست چه کسانی است؟ کینه و نفرت این افرد نسبت به اقوام آنچنان است که هیچکسی را قبول ندارند الا خودشان را. تا جان داشتند به دنبال شهرداری از بیرون بودند. برای همه بهانه دارند و همه را نقد می کنند الا خودشان را.
دور از واقعیت نیست. سهم قومی باید محفوظ بماند. اینها سربازان کشور هستند. همواره در جنگ هایی که همیشه بود این اقوام بودند که بیشترین رشادت ها را به خرج دادند. هم در پاسداری از مرزها و هم در مبارزه با دیکتاتوری های قاجار و پهلوی. اقوام یار و یاور نظام اسلامی بودند و عاقبت به آن رسیدند دریغ است که این قوم ها امروزه کنار زده شوند و در چشم اندازه عده ای با عنوان های قومی مطرح شوند.
و در خاتمه از مسئولین استان، از استاندار محترم دکتر غلامرضا شریعتی و از دستگاه های امینتی و نظارتی استان تقاضا دارم به این جریان با سعه صدر و نگاهی باز بنگرند. سخت بنگرند. نگذارند متعصبین قومگرایی با حمایت سودجویان بر مسندها بنشینند و نزاع و اختلافات قومی را دامن بزنند. این همان تمثیل آب گل آلود است. بین اقوام کسانی هستند که قومگرا نیستند اما حمایت نمی شوند چون همواره سودجویان مصب های تبلیغاتی را بدست گرفته اند.
بدون شک بسیاری از این مسئولین متصل به این اقوام هستند، می دانند که این افراد سودجو به هیچ روی نماینده قومیتی نیستند و بیش از اینکه دردی از معضلات اقوام را حل کنند دردی به نام جنگ سرد و تعارض را بین اقوام شعله ور می سازند.
بهتر است برای یکبار هم شده این جریانات را کنار بزنیم و به مردم پناه ببریم.
چرا باید همه بدانند؛ قدرت در دست مردم است این را به بالایی ها بگویید.