تاریخ انتشار خبر: 8 آذر 1399 | 22:26:18
کد خبر : 9531
یادداشتی از بیژن ایروانی:

هشتم آذرماه حماسه ملبورن؛وفاق ملی؛شادی کجایی؟!

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛بیژن ایروانی مجری صداوسیما خوزستان در یادداشتی باعنوان:هشتم آذرماه حماسه ملبورن/وفاق اجتماعی/شادی کجایی؟! عصر جمعه بود، هفتم آذرماه. خوابگاه بودیم. چای می‌خوردیم و در مورد بازی فردای ایران-استرالیا حرف می‌زدیم. هر کس چیزی می‌گفت. تنها آدم ِ امیدوار ِ جمع برای صعود من بودم. کیومرث گفت: شرط می‌بندی؟ گفتم بله. پیش‌بینی […]

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛بیژن ایروانی مجری صداوسیما خوزستان در یادداشتی باعنوان:هشتم آذرماه حماسه ملبورن/وفاق اجتماعی/شادی کجایی؟!

عصر جمعه بود، هفتم آذرماه. خوابگاه بودیم. چای می‌خوردیم و در مورد بازی فردای ایران-استرالیا حرف می‌زدیم. هر کس چیزی می‌گفت. تنها آدم ِ امیدوار ِ جمع برای صعود من بودم. کیومرث گفت: شرط می‌بندی؟ گفتم بله. پیش‌بینی او‌ ۰-۲ به نفع استرالیا، پیش‌بینی من ۲-۲ و‌ صعود به لطف گل زده در زمین حریف بود. مورد شرط: یک کتاب و یک نوار ِ کاست از زنده‌یاد استاد شجریان.
————-
حالا عصر شنبه است، هشتم آذرماه. بازی شروع شده. درون من هم عین تصاویر دریافتی تُند(!!) است. مشخص است همه اینگونه‌اند. نشسته‌ایم اما انگار ایستاده‌ایم!! ما و بازیکنان ِ درون زمین به اتفاقْ گیج و سردرگم‌ایم!! چپ و راست توپ است که روی دروازه می‌ریزند. آنقدر که دقیقه ۸ رضا شاهرودی به احمدرضا می‌گوید: «میگم چقدر به پایان بازی مونده؟»
توپ‌ها یکی پس از دیگری دفع می‌شوند. بالاخره گل می‌خوریم. نیمه تمام می‌شود.
————-
نیمه دوم شروع نشده، گل دوم را هم می‌خوریم. برخی عطای تماشا را به لقایش می‌بخشند و غرلندکنان خوابگاه را ترک می‌کنند. تا اینجا کیومرث شرط را برده. اما مگر شرطی یادمان مانده!؟
همه ساکت و مغموم نشسته‌اند. من اما هنوز امیدوارم.
گل میزنیم. همه از جا می‌پرند. اما باز می‌نشینند و ساکت می‌شوند. گویی کماکان امیدی ندارند. بازی متعادل است. مارک بوسنیچ توپ را از جلو دروازه‌اش شوت می‌کند. کریم ضربه سر می‌زند. توپ به دایی می‌رسد. سر را بلند می‌کند. خداداد فرار کرده. پاس پشت دفاع…
حالا خداداد هست و مارک و‌ دروازه و البته ابراهیمی‌ای که سمت راستش حرکت می‌کند. باید پاس بدهد. نمی‌دهد. با بغل پا شوت می‌کند. حالا توپ در دروازه است و ما در آغوش کسانی که بسیاری‌شان را نمی‌شناسیم!!
اگر این نتیجه حفظ شود سه برنده داریم و دو بازنده. ایران و کیومرث و من برنده، استرالیا و کیومرث بازنده.
۸ دقیقه پایانی ِ بازی، طولانی‌ترین ۸ دقیقه‌ی ایرانیان ِ آن برحه است. بالاخره ساندرو پل ِ پرحوصله سوت را می‌زند و ایران شیک‌ترین و شادترین وفاق اجتماعی دهه‌های اخیر را تجربه می‌کند…

پ‌ن۱: تصویر اول، خط و نوشته‌ی کیومرث است بر صفحه‌ی اول کتابی که هدیه کرد و تصویر دوم کاست «بیداد» استاد شجریان که هنوز هم می‌نیوشم‌اش.
پ‌ن۲: کیومرث در حال حاضر هیئت علمی دانشگاه چمران اهواز است.
پ‌ن۳: استرالیایی‌ها به آن روز می‌گویند: Melbournazo یعنی «عذاب ملبورن»
پ‌ن۴: دیگر امیدوار نیستم، به هیچ چیز

#حماسه_ملبورن
#وفاق_اجتماعی
#شادی_کجایی

شنبه هشتم آذرماه ۹۹