تاریخ انتشار خبر: 28 اسفند 1401 | 10:39:26
کد خبر : 14186
یادداشتی از حسین علیخانی:

نوروز باستانی و بهار زاگرس نشینان خوزستان

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛حسین علیخانی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان:نوروز باستانی و بهار زاگرس نشینان خوزستان این کهن دیارِ مهربان با رودهایی روان و مردمانی بهتر از جان، تحتِ لوایِ جانِ جهان و نگینِ درخشان ایران با نخل های دشتهای رنگین کمانِ اقوامش و بویژه بلوط های کهنِ رشته کوههای زاگرس، همانندِ مرواریدهایِ دریا […]

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛حسین علیخانی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان:نوروز باستانی و بهار زاگرس نشینان خوزستان

این کهن دیارِ مهربان با رودهایی روان و مردمانی بهتر از جان، تحتِ لوایِ جانِ جهان و نگینِ درخشان ایران با نخل های دشتهای رنگین کمانِ اقوامش و بویژه بلوط های کهنِ رشته کوههای زاگرس، همانندِ مرواریدهایِ دریا و هزاره های دلتنگی های مردمانی است که آب و آتش را از عهد باستان،گرمابخش زندگی خویش و ایمان به پروردگاری دانسته اند تا گفتار نیک ،کردار نیک و پندار نیک را در همنوایی با ذات پروردگار مفهوم بخشند، اینان از عهد باستان تا کنون، نگینِ درخشانِ سرزمینی به وسعت عشق بوده و هر گرسنه ای را سیر و دردها و دلتنگی هایِ خویش را بر دره ها و قلل کوهها ریخته و حتی در سالهای دورِ قحطی و مصیبتهای وارده بر مردمانشان، باز هم علیرغم طوفان درون اما با سکوتِ سرد و زخمهای عمیق شان از بی مهری با از خودگذشتگی هایشان، بخاطر منافع ملی و حفظ سرزمینِ یکپارچه ایران کوشیده اند تا خاک سردِکوهها و قله های زاگرس را پنجه در پنجه خورشید بگذارند تا جانی دوباره بگیرند تا شاید آلامشان در فرهنگ و شعر و موسیقی، بسان روح مسیحایی در کالبد جامعهِ مشتاق توسعه مناطق ایران،درمان گردد.

علیرغم حضور نخبگان سیاسی و ساتراپ های اقتصادی شان در شکل گیری ایرانِ بزرگ، هنوز هم باور ندارند با بیمهری مواجهند و رواداری و همراهی می کنند تا مانا بمانند.

به هرحال اگر از نیم نگاه خویش عبور نکنیم تا شاهنامه و مثنوی هفتاد من مولانا را نجوا کنیم یا شاهد باشیم آنچه فردوسی در شاهنامه بکارگرفته ؛ برگرفته از روح بلندِ مردمان زاگرس نشین است، میتوان گفت: نقشهای شاهنامه را ایفا و این کتاب را چون آیینه ای در برابر خود دارند.

در همین راستا و درکتابِ وضعیتی از آمیختگی مسیحیان و زرتشتیان و فرهنگ سیاسی ایران درعهد باستانِ متاخر، نوشته ریچارد ارنست پین«دانشگاه کالیفرنیا ۲۰۱۶» اعلام شده که جوامع مسیحی در دوران متاخرِ باستان در یک نظام سیاسی زرتشتی بنام امپراطوری ایران رونق یافته و این امپراطوری، سرزمینها و اقلیم های مختلفِ فرهنگی و جغرافیایی از عربستان تا افغانستان و چهار گوشه بیرونی این سرزمین را تحت لوا قرار داده و مسیحیانِ منزوی با امپراطوری ایران باستان رشد کرده اند در این کتاب از شبکه نخبگان زاگرس نشین و همراه شدن آنان با علوم ایرانیان از سیاست و مشارکت در نهادهای حکومتی برای توسعه ایران یاد کرده است.

این مورخِ ایران باستان از تاثیر آنان بر امپراطوری ساسانیان هم گفته که چگونه بر مسیحیان و مسلمانان تاثیر شگرفی داشته اند.همچنین در کتاب جهان وطنی وامپراطوری دیرینه شناسی وکتاب سیاستهای ساسانیان و بصیرت های اجتماعی درجهانِ پسارومی باز هم از تاثیر آنها بر شکل گیری جامعه ایرانی گفته است: در کوه نشینانِ خاور نزدیک در عهد باستان

زاگرس نشینان در هزاره نخست پیش از میلاد نوشته سیلویا بالاتی ۲۰۱۷ هم عنوان شده: جوامع شبانی در دره ها و دشتهای کوهستانی زاگرس به مناطق بزرگ این سرزمین با شکوه، اعتبار بخشیده اند و مانند مادهایی که فارغ از قید و بندهای تمدنی، پرورش دهندگانِ نخستِ اسبهای نجیب و تاجرانی خوشنام در این سرزمین بوده اند این شجاعان هم روزی روزگاری تا پای جان با اسکندر، جنگیدند تا موطن پارسی خویش را خوشنام نگه دارند، مردمان زاگرس نشین حتی به توسعه جنگلها و سرزمین خویش با قوم لر (لرکوچک) و کردهای این دیار کهن، ممزوج گردیدند تا چرخش ساختار ژنتیکی خویش در منطقه زاگرس را تحت تاثیر قرار دهند و خودشان، مهد تمدنِ بین النهرین و ایلام گردند و رشته کوههای زاگرس، به درستی شاهد درخت تنومند ژنتیکی نخبگی اینان از ۸۸۰۰ سال قبل تا کنون هستند (لوون یپیسکوپوسیان، فاطمه نیک منش و بهمنی مهر متخصصین تاریخ ژنتیک مولکولی در ارمنستان) لذا این ساختار برای ردیابی سکونتگاه های این قوم عیان و حتی فرهنگِ رقص و پایکوبی آنان مانند: شب و روزهای بیقراری در تنگدستی های شان از دوره عیلامیان تا کنون تداوم دارد و هنوز هم در پناه نخل و بلوط آرام میگیرند.

زاگرس نشینان از کهن ترین اقوام ایران در ۱۱ استان از دیرباز ، علاوه بر مشقات فراوان، تاثیرات شگرفی بر روح و روان ، فرهنگ و هنر و تفکر اقوام ایرانی داشته و مانایی خویش را با یکپارچگی ایران، نشان داده اند.

اینان بخش عمده ای از هویت، موجودیت و جوهرهِ اصلیِ فرهنگهای ایران زمینند.اینان علیرغم توانمندی های بی شمار و غفلت مسولان؛هنوز هم بدنبال تکمیل زیرساختهای کلان و توسعه ای منطقه خویش و ایرانند. هر چند خودشان در اقیانوسی از منابع بی نظیر، محرومند تا بگویند؛ جنگلهای زاگرس همواره شاهدِ ریشه و رویشهای زاگرس نشینان بوده و در هر دوره ای به منافع ملی و حفظ سرزمینی اندیشیده اند و اینان بردباری و رواداری با دولتهای مختلف را نشان داده اند تا اعلام کنند چرا توسعه نامتوازنِ کنونی هنوز هم ادامه دارد(بی لیاقتی دولتها) و باوردارند با وجود نخبگانشان در دولت کنونی و ساتراپ های اقتصادیشان هنوز هم در سمفونی توسعه، تک نوازی میکنند تا مسولانشان هارمونی نامتقارن را به نمایش بگذارند، آنهم مسولانی که توان تغییر و تاثیر را ندارند.

زاگرس نشینان امیدوار به آینده و چشم انتظارند تا ببینند آیا در سند برنامه توسعه هفتم جایی دارند؟ که اگر دارند «بعید است» در سند آمایش سرزمینی، در کدام قسمتِ پازل توسعه هستند و چگونه باید با این تفکر به گرامیداشت نوروز بیندیشند؟ بهر حال نوروز نزدیک است و روز از نو روزی از نوست و نگارنده هم قصد ندارد از تاریخچه آلامِ بی مهری های مداوم تا کنون بگوید اما میداند گوش شنوایی نیست تا بشنود اما شاید همین نیم نگاه ، تلنگری به مسولان باشد تا از بکارگیری و تاثیرگذاری نخبگانِ زاگرس نشین بر جامعه ایران بیش از این غفلت نکنند که اینان با مولفه های قومی در ارتباطات اجتماعی و پاسداشت آئین های باستانی و تمرکز بر جوانانشان با دنیای جدیدشان ، راهی از بحران هویت خواهند یافت و مانند سایرایرانیان که از ابتدای تاریخ به جهان بعد از مرگ و معاد اعتقاد داشته و با این راه و رسم و یاد کردن از گذشتگان خود به استقبال آغاز سال نو رفته اند خوب می دانند: فرصتی که خالق هستی برای بهره بردن از لذت در سال نو فراهم کرده را چگونه برای کنار هم بودن و اندوختن توشه آخرت سپری کنند.

اینان هم آغاز سال نو را با دوستی و مهرورزی آغاز و دلهایشان را از کینه ها خالی میکنند تا همراه سایر اقوام به پیشواز بهار بروند و نجوا کنند یا مقلب القلوب و الابصار؛ یا مدبر اللیل و النهار؛ یا محول الحول و الاحوال؛ حول حالنا الی احسن الحال .انشالله سال نو سال عدالت اجتماعی و رفع تبعیض، فقر، نابرابری و دفع شیطنت های ضد ملی و آرامش مردم باشد.

البته مایل بودم از آیین ها و رسوم زیبای نوروز و سفره هفت سین این یادگار کهن ایرانیان هم بگویم که امسال بعلت گرانیهای فاجعه بار آجیل و شیرینی شب عید و عدم تامین آن توسط اکثریت مردم مهربان و رنج‌دیده ایران فعلا از تفسیر و تحلیل ساده آنها چشم پوشی و برای دردهایمان آرزوی عافیت میکنم انشالله سال نیکو و پر از آرامشی برای همه رقم بخورد.