تاریخ انتشار خبر: 21 آذر 1399 | 18:46:48
کد خبر : 9597
یادداشتی از حسین علیخانی:

مسؤلان ناکارآمد از زالو بدترند

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛حسین علیخانی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان: مسؤلان ناکارآمد از زالو بدترند شهروندی موقعیتی با برقراری رابطه میان فرد و جامعه سیاسی؛اجتماعی است و چارچوبی برای تعامل افراد درون جامعه مدنی را فراهم می کند و برابری اجتماعی فراگیری دارد که دیگر هویتها مانند:طبقه و مذهب یا قومیت فاقد آن هستند […]

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛حسین علیخانی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان: مسؤلان ناکارآمد از زالو بدترند

شهروندی موقعیتی با برقراری رابطه میان فرد و جامعه سیاسی؛اجتماعی است و چارچوبی برای تعامل افراد درون جامعه مدنی را فراهم می کند و برابری اجتماعی فراگیری دارد که دیگر هویتها مانند:طبقه و مذهب یا قومیت فاقد آن هستند و ارتباط بین افراد جامعه نسبت به همدیگر را که حق و حقوقی هم دارند فراهم می کند(کتاب شهروندی)تمرکز بر شهروندی تاکید بر ازمیان برداشتن فقر جهانی ومبارزه با جرم و جنایت محله با تاکید دولت ها؛رهبران مذهبی؛ سرآمدان جهان صنعت و کارزارهای مدنی؛دانشگاهها و …است که به شهروند جهانی میرسند و اینکه مردم حق دارند از حقوقِ برابر برخوردار و در مشارکتهای سیاسی وتنظیم زندگی اجتماعی حضور یابند که البته به دموکراسی پیوند خورده نه به مفهوم رعیت بودن و تابع بودن در نظامهای دیکتاتوری و سلطنتی(ریچارد بلامی ترجمه سالار بهزادی)ودهها مورد مشابه که اگر از سوی مسولان اجرا نشود؛ مردم هم یاد میگیرند و جامعه سیاسی سالم به جامعه ای فاسد؛ مبدل می شود زیرا ترویج اخلاقِ مشارکت در این شرایط و حتی پس از آن سودی نخواهد بخشید؛ حالا اگر ایمانِ شهروندان نسبت به مسولانشان تضعیف شود؛ جنبشهای متفاوتی را پدید میآورند که هر کدام راه خود میروند چیزی شبیه جنبش های نوظهور خشن در همه جا…« نگارنده » درحال مطالعه ی روایتهای روزنامه نگاران غربی از سران داعش بودم تا بدانم درون این گروه چه گذشته که رسیدم به اینکه : فرهنگ و ادبیات ملل؛ بستری برای بیان حرفها ی آدمهایی دارد که هر کدامشان قصه هایی شنیدنی دارند و البته فارغ از نقشِ بنیانگذاران شیطان صفت داعش(امریکایی ها)حالا خیلی مسولان اروپایی متوجه شده اند؛ بعلت بی توجهی به حق و حقوق ملتهایشان آنها را وادار به حضور در داعش کرده اند…

آزاده معاونی خبرنگار ایرانی امریکایی تلاش کرده از بیوه های جوان داعش و خلافتِ ساختگی بغدادی بدست غرب و ماجرای جذب زنان به تحقیقات میدانی خویش اعتبار بخشد اما شاید کتاب میدان نبرد برای اسلامِ بریتانیا نوشته ساراخان؛ تلنگری وحشتناک به همه مسولان یا کتاب ۱۰ روز با داعش نوشته «یورگن تودنهوفر» روزنامه نگار آلمانی هم تلنگر هشدار دهنده دیگری است (خبرنگار رسانه و مخاطب شناس متخصص و حرفه ای کلید مفقوده استان در حوزه رسانه) یا کتاب «مخنت» زن مراکشیِ ترکی تبار بدنیا آمده در آلمان هم خواندنی باشد که در مصاحبه با ابویوسف از مهره های پرنفوذ داعش همه چیز را عیان کرد تا دنیا بداند؛ دورویی حکومتهای غربی باعث و بانی قدرت داعش و گروههای خشن و مشابه او شده و کشورها را تا سر حد سقوط برده است اما هنوز کسی فکرش را نمیکند که:

اگر کسانی درکشور فساد میکنند؛ قویتر از فسادها و پولشوییهای دواعشی ها نیستند؛لذا بهانه پیوستن بسیاری از جوانان غربی به این گروه خشن ؛ خلا حقوق و احترام به شهروندان بوده که ثبات سیاسی اجتماعی را از بدنه جامعه سالم سلب و نگاه برخی افراد سایر ملل نسبت به ظهور امثال داعش؛ فرصتهای اینچنینی را به شهروندان هر کشوری داده است؛ زیرا مسولانشان نفهمیده اند که :

مردم سرمایه های اجتماعی و سیاسی اصلی جامعه هستند و آیا با ذکر نمونه مولفه ها و مفاهیم فوق؛ هنوز هم باید درجغرافیایی مانند خوزستان؛ مردم را بازیچه ی بازیهای غیرمسولانه خود کنند؟من قصد نداشتم از قصه دواعش یا حتا حقوق شهروندان بگویم اما یک اس ام اس آمد با عنوان: بازنشسته محترم: گوشت و مرغ درجه یک بصورت اقساط بدون پیش پرداخت؛ بدون سود و ضامن کسر از حقوق؛ جهت ثبت نام به فروشگاه تعاونی ویژه بازنشستگان تامین اجتماعی مراجعه نمایید. حالا کارمان رسیده به مرغ اقساط؟

با اشاره به این مفاهیم نمیخواهم از برابری حقوق مردم و مسولان هم بگویم که عملا نیست یا در حداقل ممکن است و حتی به دیدگاه الهی؛امام علی ع که درست هم گفته و خدا هم فرموده: انسان خلیفه خدا در زمین است وکمترمسولی به آن توجه دارد چیزی نمی گویم؛هر چند مبحث بی نظیری درمعرفی مردم بعنوان ولی نعمتان جامعه می شود اما می خواهم از مطلب فوق در حوزه عدالت اجتماعی بگویم که امام علی ع در بحثِ؛ حکومت داری فرموده: مردم ولی نعمتان حکومت اند و با تاکید برحقوق متقابل مردم و حکومت بر حق مشارکت؛ نقد و نظارت مردم برکار حکومت موثرند البته باز هم به این موضوع انسانی و بدیهی کاری ندارم اما حالا خوبست بپرسیم:چرادر نظامهای بادموکراسی غربی و دموکراسی مردمسالاری دینی باز هم تاکید بر حقوق مردم؛ قابلیت تعریف ندارد و مشکل این مفاهیم درکجاست؟ اصلا نسبت میانِ انسان با جامعه و دولت که در ادبیات سیاسی امروز؛ بعنوان شهروندی سیاسی یا نسبتِ شهروند با دولت که حق و حقوق و تکالیف دوجانبه ای دارد مبحث ساده تریست و این تکلیف هم طی چند دهه اخیر بیشتر از سوی مردم اجرا شده و این موضوع از سوی اکثر مسولان به یک بازی انتفاعی بنفع خودشان اجرا شده و نمیپرسند: آیا مردم هنوز تحمل ادامه راه را دارند؟ یا اینکه ؛ چرا در غرب حق شهروندی و قانونی ؛ معطوف به تکالیف فردی و محوریتِ؛فردیت در جامعهِ ی فضیلت مند تعریف شده( تایید یا رد و اجرای واقعی با خودشان و مخاطبان) اما در مردم سالاری دینی که نسبتِ شهروند با دولت؛ مبتنی بر ایمان است ؛ نسبت حق و تکلیف و معنویت و قرب خدا تعریف شده اما مردم را به قرب خدا دعوت می کنند و امثالِ بسیاری مسولان ؛ در راه قرب شیطان و فاسد می شوند( لم تقولون ما لا تفعلون ۳- صف)

چرا سخنی که میگویید عمل نمیکنید ؟

لذا کمتر کسی یا قانون فراگیر و بازدارنده ای آنها را مواخذه نمیکند و فقط به تذکر چند مسول ناکارآمد یا متظاهر می پردازند؟ و کسی به مفسدپروران کاری ندارد.

اصلا چرا امثال سازمان بازرسی باید به مصیبتهای خوزستان ورود کند؟ فارغ از عملکردِ آقای رییسی؛ که اتفاقا در چنین شرایطی؛ ستودنی است اما چرا حالا؟ که مثلا چند فرماندار یا مسول مخرب را با نشانه عملکرد نادرست بازداشت و خاطیانِ فرماندارپرور و مفسدپروران بی خاصیت را کاری نداشته باشند؟ یا ماجرای حیف و میل بودجه های کلان و میلیونها دلار و یوروهای وارد شده به استان و حیف از اینهمه بودجه عمرانی که مدام؛ به دست همین مدیرانِ ناکارآمد میدهند و آنها هم با عملکرد فاجعه بارشان؛ حیف یا میلش می کنند ؟

آیا به این نکته اندیشیده اید که: شاید؛ همین غفلت ها از کارهای درست و مشغول شدن تاثیرگذاران به مال دنیا ؛ باعث ترور شخصیت و روان جامعه و ایضا ترور فیزیکی شخصیتهای درستکارمان میشود ؟ یا اینکه چرا مسولان و جامعه از فرایند مصالحه ملی به نزاع رسیده و دست برنمیدارند؟ یا از اخلاق به بداخلاقی از انسانیت به خوی حیوانی؛از کار درست به نادرست یا از جهش تولید بسوی مصرف یارانه ها یا از امنیت بسوی ناامنی؛ از مطلوبیت بسوی نامطلوب بودن؛ از طبیعت ارگانیکِ سلامت زیستن؛ بسوی زندگیِ غیرارگانیک یا مسموم بروند؟

حالا در دموکراسی؛ حکومت مردمسالار دینی اگر نگاه از بالا و به تنهایی فقط بسمت کلان نگریها باشد که باز هم در مفاهیم اصلی؛ حلقه گمشده « حکمتِ اجتماعی اسلام »است یا اینکه؛مولفه های جامعه اسلامی اگر حاکی از زنجیره و نظام مفهومی وعینی باشد و بیش از چهل سال؛ چند حلقه از این زنجیره را کم یا اجرا ننمایند آیا جامعه مردم سالار دینی به فساد نرفته است ؟

درصورتیکه دین خدا و نظام مردمسالار در همان تعریف امام علی (ع) درمورد وظایف متقابل مردم و مسولان و شناختن مردم بعنوان ولی نعمتان است وگرنه همان حلقه های پیوسته هم انتزاعی و بازیچه دست مسولان مفسد می شود.

حالا خوبست بدانیم: برخی مولفه های جامعه اسلامی باید : بینشی، نگرشی همراه با دانش و عقلانیت…. هویت مند واقع گرا منطبق بر نقد و اصلاح…. با گذشت و مسولیت پذیر…..کارکردگرا یا عملگرا برای تعدیل و حذف آسیبها و دوری از تجمل و تفاخر با تمرکز بر احترام متقابل…. مقوم ارزشها و منظم به قانون و آزادیهای محق و شایسته سالار….متمرکز بر خانواده و جامعه سالم و قطع کننده دست دزدان سیاسی اقتصادیِ کلان با گردش صحیح اطلاعات … تقویت کننده اعتماد عمومی و متوجه به کنش های اجتماعی؛سیاسی و تلاش و تعهد به عهد و عدالت و اتحاد و یکپارچگی ملی….

حسن مدیریت و رفاه نسبی شهروندان و دهها مولفه دیگر است ؛ حالا بگویید کدامیک از این مولفه های ارزشمند را داریم یا چرا امثالِ رییس سازمان بازرسی مثلا می آیند تا بررسی و احتمالا بیماری صعب العلاجی(بحران مدیریت) را شخصا جراحی کنند؟

آیا آمدند تا دمل های چرکین پر ویروس مدیریتی و مشابه غدد سرطانی را جراحی کنند یا با گرفتن چند عکس سلفی یا دستور بازداشت چند پادوی عملیاتی؛ برخی زخم های کهنه را موقتا مرهم نهند و کاری به عمده فسادهای احتمالی استان نداشته باشند اما یادشان باشد که تحمل مردم به سر رسیده زیرا امثال مدیرانی که عرضه هدایت ۴۰ میلیمتر روان آب با چهل متر لوله بسمت کارون را ندارند(جاده ساحلی همجوارکارون) چگونه چهل سال است مردم را غرق فاضلاب می بینند یا مثل برخی فرماندارانِ بی عرضه که پای یک مرغ را نمی توانند ببندند؛هنوز هستند یا پایشان راازگردن مردم برنداشته اند؟