زاگرس نشینان -چندی است که سخن موضوع تغییر واحد پول ملی بر سر زبانها افتاده و هر کس به فراخور بضاعت و سلیقه خویش در این باب سخن میراند یا مینویسد. اینجانب نیز بر اساس وظیفه و با توجه به حساسیت و اهمیت موضوع، آنچه را که در حد فهم و استنباطم بوده است را […]
زاگرس نشینان -چندی است که سخن موضوع تغییر واحد پول ملی بر سر زبانها افتاده و هر کس به فراخور بضاعت و سلیقه خویش در این باب سخن میراند یا مینویسد.
اینجانب نیز بر اساس وظیفه و با توجه به حساسیت و اهمیت موضوع، آنچه را که در حد فهم و استنباطم بوده است را به منظور تنویر افکار عمومی نگاشتهام و امیدوارم مورد عنایت خوانندگان محترم واقع شود.
ضرورت دارد همه کمک نمایند تا فضای مناسبی فراهم و تصمیمات مطلوبی در این باب اتخاذ شود تا از شتابزدگی در یک امر بسیار مؤثر بر اقتصاد ملی پیشگیری شود.
هم اکنون واحد پول رسمی کشور ایران «ریال» است، این واژه از زمان پهلوی اول در ایران رایج شده است.
«ریال» واژهای اسپانیایی و به معنای «شاهی» است که علاوه بر ایران در شش کشور: عربستان سعودی، عمان، قطر، یمن، کامبوج و برزیل نیز به عنوان واحد پول ملی بهکار میرود. البته در گذشته در اسپانیا و پرتغال نیز واحد پولی با این عنوان رایج بوده است.
در سال ۱۳۵۴ هر دلار آمریکا به مبلغ ۷۰ ریال مبادله میشد در این زمان ارزش دلار معادل ۳.۳ ریال سعودی و معادل ۳.۵۸ درهم امارات متحده عربی بوده است.
در حال حاضر هر دلار آمریکا معادل حدود ۱۱۶۲۰، ۳.۵۷ ریال سعودی و ۳.۶۷ درهم امارات متحده عربی است.
محاسبات اولیه حاکی از این است که در حالی که ارزش برابری ریال در مقابل دلار آمریکا از سال ۵۴ تا کنون حدود ۱۶۷۰ درصد کاهش یافته است، ارزش برابری ریال سعودی ۱۳ درصد و ارزش برابری درهم امارات متحده عربی ۳ درصد در مقابل دلار آمریکا کاهش یافته است که این امر حاکی از کاهش شدید برابری ریال ایران نسبت به دلار آمریکا در مقایسه با این دو واحد ارزی کشور های همسایه است و اتفاقاً این کشورها از نظر اقتصادی قدرت بالایی نیز محسوب نمیشوند.
درگذشته و قبل از دوره سلطنت پهلوی اول واحدی به نام «تومان» در ایران رایج بوده است و هر چند حکومتهای مختلف تا آن دوران نتوانسته بودند به عنوان یک قدرت مرکزی پول ملی واحد و قدرتمندی را ایجاد کنند، اما در هر حال از واژه «تومان» استفاده میکردند.
تومان یک واژه با ریشه مغولی است که به معنای ۱۰۰۰۰ به کار میرفته است.
در اصطلاح مغولی هر ۱۰ هزار نفر از نیروهای نظامی را «یک تومان» و فرمانده این تعداد را «امیرتومان» مینامیدهاند. مغولها پس از استیلای بر دیگران سکه هایی به نام تومان ضرب میکردند که برابر ۱۰ هزار دینار به حساب میآمده است، چنین به نظر میرسد که تصور فعلی «هر ۱۰ هزار ریال معادل یک تومان» نیز به همین موضوع بر میگردد.
این اصطلاح در دوران صفویه و قاجاریه نیز کاربرد فراوان داشته است تا آن که در زمان پهلوی اول واحد پول کشور ایران رسماً به «ریال» تغییر یافت، اما همچنان در ذهنیت مردم واژه تومان نیز وجود داشته و در محاورات به کار میرفته است.
یکی از مهمترین دلایلی که در حال حاضر برای تغییر واحد پول ملی از «ریال به تومان» مطرح میشود این است که مردم بیشتر از واژه «تومان» استفاده میکنند اما در بانکها و دفاتر رسمی مالی و حسابداری از واژه ریال استفاده میشود که این دوگانگی باعث نوعی سردرگمی شده است و مسؤولین یکی از دلایل عمده تغییر واحد پول ملی را هماهنگی با آنچه مردم در محاورات بکار میبرند، عنوان نمودهاند. این دلیل از چند منظر قابل تأمل و نقد است که ذیلاً به چهار مورد آن اشاره میشود:
۱- هر آنچه در زبان عامیانه کاربرد دارد لزوماً درست و علمی نیست، بنابراین موضوع مهمی چون «واحدپول ملی» نباید دستخوش تمایلات عامیانه شود.
۲- ممکن است در خواست و تمایل عوام الناس مسائل و موضوعات بیشتری باشد که اگر این نحوه تطور و تغییر واحد پول ملی کشور به این دلیل سطحی منحصر و مرتبط شود، موضوعات و مسائل دیگری نیز وجود دارد که ممکن است بر سر زبان عامه باشد که جامه واقعیت پوشیدن به آنها ناممکن و نقض غرض به نظر میرسد.
۳- واحد پول ملی یک کشور مسألهای نیست که فقط در درون مرزهای آن کشور منحصر و محصور باشد، این امر در واقع یک واحد اقتصادی است که با تمام اقتصاد جهان به عنوان یک سیستم جهانی در ارتباط است و برای پول هر کشوری در نظام اقتصادی و مبادلات جهانی استانداردی تعریف شده تا مورد وثوق جامعه جهانی باشد. بدیهی است که برای تغییر آن بایستی عوامل و شاخص های متعددی در نظر گرفته شود تا نابهنجاریهای مالی را موجب نشود.
۴- اگر حتی هماهنگی با زبان عامه به عنوان ملاک واقعی تغییر یکای پول ملی پذیرفته شود، در محاوره عامه هر ۱۰ ریال معادل یک تومان است نه هر ۱۰ هزار ریال پس با این تغییر هماهنگی مقصود با زبان مردم نیز حاصل نخواهد شد چه اینکه علاوه بر تغییر نام، تغییر در میزان نیز باعث تشدید سردرگمی خواهد شد.
«و دلایل متعدد دیگری که این مقال گنجایش آن را ندارد.»
در برخی کشورها در دوران ناکامی اقتصادی دست به چنین تغییراتی زده شده است تا علاوه بر کاهش هزینه چاپ اسکناس، از فشارهای روحی و روانی مردم در مواجهه با کاهش شدید نرخ برابری واحد پول ملی با ارزهای رایج کاسته شود.
در این جوامع بیشتر از تعداد صفرهای واحد پول ملی کاستهاند و تغییر نام کمتر اتفاق افتاده است.
یکی از نکاتی که لازم است تغییر نام را قابل دفاع سازد، تغییر از یک واحد بیگانه و نامأنوس به یک لغت ملی و قابل فهم و حتی کوتاه و دارای زیبایی است که بیان آن باعث نشاط و غرور ملی گردد! نه اینکه یک واژه بیگانه جا افتاده با یک واژه مغولی فاقد ویژگیهای یاد شده تعویض گردد آن هم با تغییر واحد جزء به یک واژه با معنای دارای مناقشه!
از ماحصل بررسیها، آنچه که به طور خلاصه برداشت میشود این است که در ارادهای که برای تغییر واحد و سنجه پول ملی وجود دارد، همه این موارد با هم دنبال میشود اما با شدت بیشتر، تا از سویی برخی ذهنیتهای تاریخی کاملا زدوده شود و از سوی دیگر علاوه بر کاهش هزینه چاپ اسکناس، فشارهای روحی و روانی ناشی از ناملایمات شدید اقتصادی و سقوط نرخ برابری پول ملی با سایر ارزهای ملی نیز کاهش یابد و پوششی باشد بر ضعف بنیه اقتصاد ملی!
متاسفانه امر تغییر واحد پول ملی و کاستن از تعداد صفرهای آن درست در زمانی در حال اتفاق افتادن است که تلاشهای به سرانجام نرسیدهای در حوزه اقتصاد و اشتغال صورت گرفته است و این امر میتواند ذهنیت تاریخی بسیار بدی را از تغییر واحد پول ملی به جای گذاشته و انگیزههای مثبت احتمالی تغییر واحد پول ملی را تحت الشعاع خود قرار دهد. بهتر این بود که در این دوره به کاهش تعداد یک یا دو صفر بسنده و تغییر واحد پول ملی به زمان دیگر موکول میشد.
بخشی از آنچه در این حوزه کاری دولتها، در دنیا مرسوم و معمول است؛ یک سلسله برنامهریزیها، سیاستگذاریها و اجراییات مستمر و محاسبه شده است تا کامیابیهای اقتصادی حاصل شده و استمرار یابد و از این رهگذر، علاوه بر بهبود شاخصهای مختلف اقتصادی و معیشتی، ارزش پول ملی در مقابل پول سایر کشورها محفوظ و بلکه ارتقا یابد که به نظر میرسد در سالهای متمادی در این حوزه بسیار ضعیف عمل شده، برنامهای هم اگر بوده، ناکام مانده است. و چون نتوانستهاند ارزش پول ملی را حفظ نمایند، دفعتاً تصمیم به حذف چهار صفر از آن گرفته شده است! این اقدام یکباره یعنی اینکه متولیان امر پذیرفتهاند ارزش واقعی پول ملی به یک ده هزارم ارزش اسمی آن تقلیل یافته است! که البته مشکل مورد نظر از نظر اهل دانش اقتصادی و اجتماعی با برداشتن صفرهای یاد شده مرتفع نخواهد شد.
علاوه بر حذف ۴ صفر، نام جایگزینی برای واحد پول ملی برگزیده شده است که این نام نیز یک نام ملی نیست و عبارتی «مغولی» است که خاستگاه آن در تاریخ و ادبیات کهن و اخیر کشور و جهان از پشتوانه فرهنگی مناسبی برخوردار نیست.
«البته در این مجال بیش از این به این مقوله نمیتوان ورود کرد.»
مهمتر اینکه به نظر میرسد به طور کلی همت تصمیم سازان مصروف حذف کامل واحد «ریال» به عنوان یکای شمارش پول ملی شده است و هر «تومان» جدید به ۱۰۰ واحد مساوی به نام «پارسه» تقسیم شده است و حسب ظاهر در یک دوره زمانی دو ساله قرار است واحد پول ملی به «تومان» و هر تومان به «یکصد پارسه» تغییر یابد.(مانند دلار و سنت)
اما توضیحی که جای آن خالی است این است که اگر دلیل تغییر واحد پول ملی به «تومان» این است که مردم با آن عنایت داشتهاند پس ریالی که قریب به ۱۰۰ سال مردم ما به آن عادت کرده اند چگونه با واژه مسألهدار «پارسه» جایگزین شده است؟
و این امر به عنوان رد دلیل اول در تغییر واحد پول ملی نیز قابل کاربرد است.
ایران به عنوان یک کشور وسیع و با سابقه تمدن بالا متشکل از اقوام مختلفی است که این اقوام صرفاً در قوم «پارس» خلاصه نمیشوند. بلکه گروههای قومی بزرگی همچون قوم «ماد» نیز وجود دارد که در چنین نگرشهایی جای آن خالی و نکتهای در خور تامل خواهد بود.
اینکه واژه پارسه از کجا آمده و چگونه مورد توجه قرار گرفته است بماند، لیکن با بررسی مختصری در کتب لغت فارسی به این نتیجه میرسیم که واژه «پارسه» فاقد معنای مناسب و فاخر برای واحد پول ملی است!
در کتابها لغتی مانند: معین و عمید، معنای کلمه «پارسه» چنین آمده است:
«منتسب به قوم پارس»، «گدایی»، «تکدی»، «در پی گدایی رفتن»، «ولگردی» و….
به استثنای یک مورد، با چنین معانی بسیار بد و سخیفی که برای واژه «پارسه» وجود دارد، عجیب است که این واژه برای واحد پول یک کشور با تمدن چندین هزار ساله انتخاب شده است! در حالی که واژگان بهتر دیگری نیز قابل بررسی و انتخاب بوده است!
از کسانی که میخواهند و اراده دارند که برای کاهش فشارهای روحی و روانی مردم ناشی از مشکلات اقتصادی و برابری واحد پول ملی فعلی با سایر ارزها تصمیمات سازنده و درستی اتخاذ نمایند، انتظار این بوده است که حداقل به واژه نامهها نیز مراجعه میکردند تا چیزی را پیشنهاد ندهند که علاوه بر حاصل نشدن مقصود ظاهری، باطن واحد پول ملی را نیز دچار معنای سخیفی نماید!
در هر حال با توجه به اینکه تغییر واحد پول ملی یک اقدام بسیار اثرگذار در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که میتواند به بسیاری از مسائل مطلوب و نامطلوب نیز منجر شود و با ارائه لایحه دولتی نیازمند تصویب در مجلس شورای اسلامی است، به نظر میرسد با توجه به اینکه مجلس محترم فعلی در لحظات پایانی عمر قانونگذاری خود قرار دارد، بایستی به یک فرصت موسع محول شود تا مسؤولین اجرایی و تقنینی با فراغ بال بهتر و بررسیهای دقیقتر و کسب نظر جمعیت کثیری از کارشناسان دلسوز حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی روانشناسی نسبت به اصلاح پیشنهاد، تصویب و اجرای این موضوع مهم اقدام نمایند و از تعجیل در تغییر چنین نماد مهمی از ملت شریف ایران اجتناب شود.