تاریخ انتشار خبر: 2 اردیبهشت 1400 | 19:05:13
کد خبر : 10055
یادداشتی از ملک محمد مکوندی:

فرهنگ رایج دیپلماسی در جهان/نگاه تحقیر امیز حسینقلی خانی در ایران

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛ملک محمدمکوندی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان:فرهنگ رایج دیپلماسی در جهان/نگاه تحقیر امیز حسینقلی خانی در ایران اکثر مردم کشور ما بدلیل تعصبات ناشی از فرهنگ سنتی و نیل به قهرمان پروری و اسطوره سازی از چهره های سیاسی، هنوز هم به روش های قلدر مابانه و متکبرانه اعتقاد دارند، و […]

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛ملک محمدمکوندی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان:فرهنگ رایج دیپلماسی در جهان/نگاه تحقیر امیز حسینقلی خانی در ایران

اکثر مردم کشور ما بدلیل تعصبات ناشی از فرهنگ سنتی و نیل به قهرمان پروری و اسطوره سازی از چهره های سیاسی، هنوز هم به روش های قلدر مابانه و متکبرانه اعتقاد دارند، و نگاه تحقیر امیز مسئولین از بالا به پایین، حتی به مردم خودی را هم نوعی اقتدار تلقی می نمایند. نوع رفتارهای تحکم امیز، خشک و عبوس چهره های سیاسی در برخوردبا مسئولین سایر کشورها را نشانه اقتدار ملی می دانند.و یا ترک میز مذاکرات و عدم مذاکره مثلا با امریکا را در راستای سیاست عزت و حکمت تعریف می کنند.درحالیکه این نوع رفتارها مدتهاست در دنیای دیپلماسی منسوخ شده است. و باعث ارائه چهره ای منفور از ایران در انظار عمومی جهانیان می شود.چند سال پیش در یک سفر خارجی بطور اتفاقی در رستوران مکدونالد امریکای جنایتکار!! بدلیل نبود صندلی خالی به ناچار و البته با اجازه روی یکی ازصندلی های میزی نشستم که چند جوان هم منتظر سفارش غذای خود بودند.”جهت اطلاع سفارش من فیش برگر بود. یک وقت تصور دیگه ای نکنید!!! بعد از کمی خوش و بش، با زبان الکن انگلیسی سوال کردند شما کجایی هستید؟
باورتان نمی شود،تا گفتم ایرانیم هر چند جوان با هم انهم با صدای نسبتا بلند گفتند “بمب، بمب، بمب” واقعیتش هم “جا” خوردم، “شوکه شدم” و هم خیلی بهم برخورد.نه به خاطر خودم، بلکه به خاطر ارائه چهره ی مخدوشی از ایران که بدلیل رفتارهای نسنجیده خودمان و تبلیغات منفی گسترده در ذهن این جوانان نقش بسته بود.قصد انها از گفتن “بمب” را حتما می دانید، منظورشان از “بمب” هم ساخت بمب اتمی بود. و هم متهم به بمب گذاری تروریستی. انچه که در توان داشتم با زبان انگلیسی ناقص برای انها توضیح دادم، ولی باید قبول کرد، این چهره ای است که از ایران در جهان تا قبل از مذاکرات برجام وجود داشته است. یکی از مهم ترین امتیازات برجام برای ما، خارج شدن از جرگه ی کشورهای شرور و متمرد از قوانین بین الملل و تصویری مثبت از چهره ایران در سطح جهانی بوده است.

یکی از ارکان سیاست خارجی ایران در دهه های گذشته ترک زمین “میز مذاکره” بوده است، درحالی که عین مسابقات ورزشی، درسیاست خارجی هم هر کس زمین را ترک کند باخته است. لذا باید همیشه سر میز مذاکره حاضر باشد، هم حرف زد و هم حرف شنید.اما عجله ای برای امضا کردن نداشته باشد. انچه فضا را برای مانور دادن امریکا باز می کند این است که کشور ایران در انظار عمومی، کشور منفی و شروری شناخته شود.چرا چون ایران در عرصه دیپلماسی جهانی خیلی ضعیف و منفعل عمل می کند. زمین را خالی نگهداشته است، و اجازه داده دیگر کشورها سو استفاده کنند، و وجهه ایران را لجن مال نمایند. به خاطر همین است که در افکار عمومی دنیا، لبخند زدن و دست دادن دیپلمات های یک کشور جلوی دوربین خبرنگاران اتفاق مهمی است. هرچند ان لبخند اقدامی سطحی است،اما وجهه ان کشور در انظار عمومی دنیا را بهتر می کند.درصد قابل توجهی از مردم ایران به دلیل غیر قابل درکی، از مسئولان ما که جلوی مسئولان خارجی لبخند می زنند بدشان می اید، و می گویند کار غیر عزت مدارنه ای انجام داده است. این مسئله به وفور در فضای مجازی فوروارد می شود. همه نه، ولی عده ی قابل توجهی از مردم ما، مسئولی که جلوی دوربین خبرنگارخارجی لبخند بزند را تحقیر و تمسخر می کنند.ماشاالله فضای مجازی ما مملو است از کلیپ های تمسخر امیز مسئولان کشور. چقدر به ظریف و یا روحانی بابت خندیدن در جمع سه نفره ی روسای کشورهای فرانسه انگلیس و المان در سازمان ملل، و یا احترام گذاشتن و راه رفتن ظریف با جان کری، و یا لبخند های همیشگی ظریف در ملاقاتها و مصاحبه ها، ایراد گرفته شد. و طنزهای تمسخر امیزی در جامعه منتشر گردید.این در حالی است که دیپلمات های خارجی سالهاست متوجه شدند که لبخند جلوی دوربین ها را می توانند به نفع منافع ملی کشورشان تغییر دهند.

اواخر دوره ریاست جمهوری اقای خاتمی، سه وزیر خارجه اروپایی از جمله جک استروا در برابر رییس جمهور ایران تعظیم کرد و تا کمر خم شد. خبرنگاران از این صحنه عکس گرفتند و فردا صبح عکس تعظیم جک استروا بزرگ روی صفحه اول اکثر روزنامه ها منتشر شد. و از تعظیم وزیر خارجه بریتانیا در مقابل رییس جمهور کشور، احساس افتخار و عزت مندی کرده اند.در حالی که تعظیم و لبخند مفت نمی ارزد.عزت یک کشور به قدرت اقتصادی ان است، و برای افزایش این قدرت باید بدنبال امتیازات اقتصادی بود نه لبخند و نه تعظیم دیگران.
اما دیپلمات های خارجی سالها است که فهمیدند همانطور که می شود یک اب نبات بی ارزش را در بسته بندی رنگی خوشکل دست یک بچه داد و ایران چک را از دستش گرفت، می شود در مقابل دوربین یک کشور لبخند احترام و تعظیم کرد، و بعد سر میز مذاکره امتیازات با ارزشی از انها گرفت.تعجب این است که
ما همواره خریدار ان اب نبات بودیم، و از مسئولانمان که ان اب نبات را بدهند و امتیاز را بگیرند، بدمان می امد. لذا دیپلمات های ایرانی را که در مقابل دوربین خارجی به انها دست می دهند و لبخند می زنند و احترام می کنند تحقیر می کنیم، این موضوع گویای خامی و عدم اشنایی جامعه ما در برخورد با مسائل بین االمللی است که متاسفانه هیچ یک از نهاد های فرهنگی با این همه اعتبارات مفت و اضافه، در صدد اصلاح این فرهنگ در جامعه بر نیامده اند. بلکه بر عکس صدا و سیمای ایران خود مروج فرهنگ تحقیر و تمسخر چنین رفتاری است، و انرا نشانه ای از غرب زدگی و ضد تعالیم اسلام می داند. علاوه بران با ساختن سریال های تلویزیونی همانند “گاندو” ناشی از برداشت غلط از این بگو و بخند های مسئولین ایرانی با طرف های خارجی و رسانه ها، انها را به جاسوسی هم متهم می کنند. اما با وجود این همه تحقیر و تمسخر، مسئولین ایران باید در صحنه بین المللی حاضر بشوند، سر هر میز مذاکره ای بنشینند. دیپلماسی فعالی داشته باشند. و جلوی دوربین خبرگزاری های خارجی لبخند بزنند، و وجه ی کشور را مثبت جلوه بدهند. در حالیکه می دانند امیدی به حصول یک توافق قابل پذیرش نیست. درظاهر “وقتی” که مسئول ما در ان جلسات صرف میکند عبث و بیهوده است. اما در واقع اثری که بر انظار و افکار عمومی دنیا می گذارد، دست ایران در مذاکرات بعدی را پرتر می کند.