تاریخ انتشار خبر: 29 آذر 1397 | 10:39:51
کد خبر : 4115
یادداشتی ازاشکان زارعی:

شب چله ٬جشنی به گستردگی اندیشه ایرانشهری

زاگرس نشینان- شب چله یک بار دیگرمی‌آید تا امیدها وآرزوهای انسانی در دل‌ها زنده شود. ایرانیان در تاریخ دیرینه سال خود همواره با برگزاری جشن‌های بی‌شمار٬ باهم بودن وشاد زیستن را آزموده٬ امیدوارانه چشم به آینده‌یی روشن داشته‌اند. بی گمان جشن شب چله نیز تلاشی برای رسیدن به آغازی بهتر وآرمانی‌تر بوده است٬ زیرا به […]

زاگرس نشینان- شب چله یک بار دیگرمی‌آید تا امیدها وآرزوهای انسانی در دل‌ها زنده شود.

ایرانیان در تاریخ دیرینه سال خود همواره با برگزاری جشن‌های بی‌شمار٬ باهم بودن وشاد زیستن را آزموده٬ امیدوارانه چشم به آینده‌یی روشن داشته‌اند.
بی گمان جشن شب چله نیز تلاشی برای رسیدن به آغازی بهتر وآرمانی‌تر بوده است٬ زیرا به باورنیاکانمان از پس روزهای سرد وتاریک٬ روشنایی و سپیدی فرا
می‌رسد.
چرایی و پیدایی جشن شب چله را باید درباورهای مهری جستجو کرد آن هنگام که پیش ازبرآمدن زرتشت
از امیختگی اندیشه های ناب ایرانی درباره چگونگی آفرینش جهان ٬باروری زمین و ارج گذاری روشنایی٬ آیینی پدید آمد که آن را مهرپرستی نامیدند.
مهر نماد٬ پیمان٬ دوستی٬ مهربانی٬ فروغ و روشنایی است.با پدیداری دین زرتشت ٬ مهر درجرگه‌ی‌ ایزدان آیین مزدیسنی درآمد چنان‌که مهریشت اوستا در ستایش اوست.

ایرانیان باستان به دانش اختر شناسی آگاه بوده٬ به درستی سال٬ ماه و جابجایی موسم‌های چهارگانه را می شناختند و درآغاز هر موسمی٬ جشنی را قرار دادند٬ چنان‌که نوروز در بهار٬تیرگان در تابستان٬ مهرگان در پاییز و جشن شب چله رادرآغاز زمستان برگزار می نمودند. آنان دریافتند نخستین شب زمستان در یکم دی٬ بلندترین شب سال نیز است مردم باور داشتند خورشید ازاین پس٬ دوباره زاده
می‌شود زیرا آرام ٬آرام در آسمان بیشتر پدیدار شده٬ روشنایی افزون‌تر می شود٬ از این‌رو درچنین شبی خرد و کلان همراه با شادی و پایکوبی تابامدادان به نیایش خداوند پرداخته٬ روشنایی را ارج می گذاردند .زیرا خورشید از یک سو نقشی بسزا در زندگی کشاورزی وشبانی مردم آن روزگار داشت واز سوی دیگر برپایه باورهای مهری٬ نماد روشنایی در چشم زمینیان به شمارمی‌آمد چون از یکم دی تا دهم بهمن سرما بیشتر و سخت تر می شد ان را چله بزرگ و از دهم بهمن تا بیست اسفند چله کوچک می گفتند.
از این‌رو آیین بلندترین شب سال را جشن شب چله نام نهادند٬ با کوچ ترسایان سریانی به ایران هنگام پادشاهی اشکانیان واژه «یلدا» به معنای تولد که همانا زایش خورشید است درکنار نام شب چله ماندگار شد.
دربرهان قاطع درباره واژه یلدا چنین امده:«یلدا شب اول زمستان و شب اخر پاییزاست وان درازترین شب هاست».
ایرانیان دراین شب خوانچه‌یی را آماده کرده٬ بدان «میزد» می گفتند که واژه میزبان از آن گرفته شده است. دراین خوانچه که بارنگ سرخ آراسته شده بود٬ آجیل لرک به همراه میوه های سرخ رنگ به نماد سرخی خورشید٬ مانند انار٬ لبو٬ هندوانه٬ سیب وانگور قرمز قرار می دادند. همچنین آتشدانی به نماد پایداری روشنایی٬ درخت سرو٬ نماد ایستادگی وبلندی خورشید می گذاشتند و درنوک آن ستاره‌یی‌درخشان می‌نشاندند که یادآور پرتو افشانی خورشید بود٬ دو رشته‌ی سیمین وزرین نیز نشانگر کهکشان‌های دور ونزدیک خورشید ازآن آویزان بود.

از آنجا که خورشید درنگاه ایرانیان نماد کهنسالی٬ و زندگی‌بخشی است٬ درجشن شب چله این کارکرد در قامت پدر بزرگ ومادر
بزرگ‌ها دیده شده که آنان را مایه یکپارچگی وهمبستگی خانواده می‌دانستند که با داستان‌گویی فرزندان را گردهم می‌آوردند.
‌در این شب هیزم شکنی نیز با پوششی سرخ رنگ برای  روشن نگهداشتن آتشدان شب چله به هر خانه هیزمی پیشکش می‌داد.
فال چهل سرود یا چهل سرو فال حافظ وشاهنامه‌خوانی بخش های دیگری از آیین شب چله بوده است.
درروزگار تیرداد اشکانی جشن شب چله ومهرپرستی به باخترزمین رفته٬ هواداران بسیار یافت به گونه‌یی که رومیان پس از آمدن آیین ترسایی نیز هم‌ چنان برباورهای مهری پافشاری کرده ٬بدان وفادار بودند.
درسده ی چهارم میلادی اگر چه به زور فرمان کنستانتین مردم روم مسیحیت را پذیرفتند اما دردین تازه نیز هم‌چنان آیین های مهری را به جای می‌آوردند چنان‌که برخی خاستگاه دین ترسایی را آیین مهر وعیسی را مهر دانسته و بیش ازده زمینه همانندی میان انها را بر
شمرده اند که می توان مهم ترین آن‌ها را یکی بودن جشن شب چله با زادشب عیسی مسیح در بیست وپنجم دسامبر برابربا یکم دی ماه دانست که درسده چهارم میلادی با اشتباه در کبیسه سال در بیست و
پنجم دسامبر جای گرفت.
بدین گونه جشن کریسمس الگوی برداری از چله‌ی ایرانی است.
چنانکه ابوریحان بیرونی در
«اثارالباقیه» می گوید:«شب چله درمذهب رومیان عید یلداست وآن میلاد مسیح است».
سنایی غزنوی نیز چکامه سرای سده پنجم چنین اورده است:
بصاحب دولتی پیوند اگرنامی همی جویی٬
که ازیک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا.

به باور پژوهندگان تاریخ٬عروسک هایی که در شب نوئل با نام«سه مغ»در کنار درخت کاج می گذارند یادآور داستانی زیبا از کتاب انجیل متی است که سه تن از مغان به فرمان شاه اشکانی به دیدار مسیح کودک شتافته٬ زایش او را شادباش گفتند.

راز پیدایی وماندگاری جشن شب چله را باید در
آموزه‌های اخلاقی وانسانی آن جستجو کرد٬ به همین شوند( دلیل) در گذر روزگار تاب آورده٬ با راه یافتن به تاروپود فرهنگی ایرانیان دیگر بخشی از شناسه
(هویت) ملی به‌شمار می‌آید.

فراموش‌ نکنیم «هویت» با زور٬ با بخشنامه٬ با جنجال و با دروغ‌پردازی به دست نمی‌آید و اگر «راستین» باشد هیچ همایش و نشستی نمی‌تواند آن را سست و لرزان کند. هم‌چنان که فرهنگ ایرانی٬ همواره با دل وجان مردم پذیرفته شده و استوار مانده است.

هزاران سال است که همه خانواده‌های ایرانی از پیر و جوان و زن و مرد از شامگاهان تا بامدادان دور هم نشسته٬ شاد بودن وامید به زندگی را ممارست کرده٬ آمدن روشنایی را به نماد چیرگی خوبی بر بدی جشن
می‌گیرند.آنان هم‌چنین سپاسگزاری ونیایش آفریدگار را همراه با بزرگداشت سالخوردگان به فرزندان خویش می‌آموزند. از این‌رو این جشن در هزارتوی تاریخ ایران٬ هم‌چنان از شمال هند وپاکستان گرفته تا عراق و از قفقاز و فرارود گرفته تاکرانه های دریای پارس برگزار می شود که این نشان از جاودانگی اندیشه ایرانشهری و گستردگی ایران بزرگ فرهنگی دارد.

درحالی که این‌روزها سازمان میراث فرهنگی کشور می‌کوشد تا جشن شب چله را در یونسکو ثبت‌جهانی کند٬ شگفتا که برخی با نگرش قومی و دشمنی تاریخی با ایرانیت٬ شب چله را یک« بدعت» در ایران اسلامی می‌دانند.
آری جشن شب چله برآمده از تاریخ پیش از اسلام است٬ اما ده‌ها آموزه‌ی خوب دارد که می‌توان از آن بهره برد
مگر خود اسلام در روزگار
«جاهلی» عربستان یک
« بدعت» نبود؟ گفتار و کردار پیامیر اسلام «ص» خود یک هنجار شکنی به
شمار می‌آمد اما ایشان بسیاری از آیین‌ها و رفتارهای «عرب» پیش از اسلام را به شوند «خوب» بودن با اندکی دگرگونی پذیرفتند٬ که می‌توان آیین «حج» و کردارهای آن مانند:
دست زدن به حجرالاسود٬ رمی جمره٬ صفا و مروه و……را نام برد.

شب چله و همه جشن های ایرانی بخشی از فرهنگ ایرانی٬ اسلامی ما هستند٬ که همواره مهم‌ترین نقش را در همبستگی ملی داشته است.
برای ماندگاری ایران و یکپارچگی ملی ٬جشن های ایرانی را با شکوه برگزار کنیم.
یاری نامه:
گاهشماری وجشن های ایران باستان٬هاشم رضی.
ایین مهر٬هاشم رضی.
بغ مهر ٬احمد حامی٬
فرهنگ واساطیر ایران٬رحیم عفیفی
ایین یلدا٬فریدون جنیدی.
جشن ها وابین های کهن در ایرا امروز٬٬محمود روح الامینی.
جشن های ایرانی٬بهرام عسگری.
اندیشه های فلسفی ایرانی٬ ابوالقاسم پرتو.
جهان فروری ٬بهرامنمی‌آمد؟