تاریخ انتشار خبر: 15 بهمن 1400 | 18:09:54
کد خبر : 11993
یادداشتی از حسین علیخانی:

سیاست  و سیب زمینی !

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛حسین علیخانی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان:سیاست  و سیب زمینی ! سیب زمینی ، هیچ ربطی  به سیاست، ندارد اما  سیاست ، به سیب زمینی ربط دارد و مسولیت ارتباط این دو  با هم  به خودشان مربوط است حالا هر چه  فریاد دارید  بر سر پیاز بکشید که  قرن های متمادی است،رفیق […]

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛حسین علیخانی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان:سیاست  و سیب زمینی !

سیب زمینی ، هیچ ربطی  به سیاست، ندارد اما  سیاست ، به سیب زمینی ربط دارد و مسولیت ارتباط این دو  با هم  به خودشان مربوط است حالا هر چه  فریاد دارید  بر سر پیاز بکشید که  قرن های متمادی است،رفیق گرمابه و گلستانِ سیب زمینی است و این دومی ، اشک آدم را در میآورد تابگوید جای  من در کنار او  نیست و در دل شماست. و اگر الان اشک  میریزد بخاطر  سیب زمینی  بی معرفتی است که خود را  بر بام تره بار رسانده است از سوی دیگر، سایر سبزیجات و تره بار اصالتا گرایش سیاسی مشخصی ندارند درست  مثل آنان که گرایش مشخصی نداشته و ندارند اما هر چهار سال یکبار بسمت کسانی میروند که عاشق سیب زمینی بی رگ هستند تا این بار در  قابلمه  سیاست  بارگذاری شوند یا گاهی مثل خیارچنبر که جدِ  پدری خیار است و چون از عهد عتیق مانده و کسی بدرستی از  این  لیق درازهای یلا قبا استفاده نمیکند بر گردن تره بار  میمانند تا آرتروز بگیرند از سوی دیگر، مردم در این وانفسای گرانی، سیب زمینی  یا سیاستمدار جدید عرصه سیاست را  در هر شرایطی نیاز دارند تا  به گوشه قابلمه بفرستند و کبابش کنند تا  مبادا مجددا ادای میوه ها را درآورد هر چند که مدتی است  به  طریقی دل  ما را  هم می شکند تا اشک رفیقش  پیاز هم درآید، آنسوتر اما جولان دیگر دوستان سیب زمینی، تمامی ندارد به همین علت پیشنهاد میکنم  به جای سیب زمینی از  بادمجان  یا همان عزادار خیار و کدوی  قلدر  استفاده کنید  تا سیب زمینی تکلیفش را با ما روشن کند اما  با این دست فرمان که میرود  تصور میکنم که سیب زمینی هم میخواهد حزب جدیدی برپا کند و رفقایش را  به همکاری دعوت کند اما نمیداند که مردم در چنین شرایطی قابلمه هایشان را دور میاندازند تا این بار  یک بی رگ دیگری  بر سرشان کلاه نگذارد به هر حال اگر کدو  قلدر هم نیافتید حتما از پدر معنوی سبزیجات یا کرفس استفاده کنید و ببینید که دود از کنده کرفس، بلند می شود تا در فصل زمستان از من و تو، محافظت کند و گفتم: من و تو یاد اون  برنامه کذایی افتادم که به اندازه سیب زمینی هم رگ  ندارند و هر روز  با تهدید جدیدتری  سیب زمینیها  و رفقایش را  به جانمان میاندازند به هر حال  نگارنده از اینگونه گفتمان  معذور است اما از آنجا که عاشقِ  تربچه نقلی است اعلام میکند که تربچه نقلی بچه سیاست مداری است که همراه پدرش، معمولا در جلسات سیاسی شرکت میکنند تا شاید  به قدر جدشان، ترب سیاه  پر خاصیت شوند.

در حین نگارش مطلب بودم که خبر شبکه سراسری اعلام کرد: به دستور رییس جمهور و  با ریاست معاون اول، جلسه  سیب زمینی برگزار و راهکار جدیدی خواهند داد و مردم خوشحال باشند که این ورقلمبیده  به قابلمه هایشان  باز خواهند گشت  من هم از صمیم  قلب برای هیات سیب زمینی که برای دولت، برنامه ریزی کرده خوشحال شدم و با خود گفتم عجب روزگاری شده که این دولتهای  ما نیمی از عمر خود را صرف مرغ و تخم هایش  یا گوشت و استخوانهایش  یا ارز و قرض هایش  یا برنج هاشمی و هندی هایش  یا پیاز و سیب زمینی هایش میکنند و اکنون  با بخشنامه دستوری میخواهند  دمار از روزگار سیب زمینی درآورند که چرا  داغ دل مردم را تازه کرده است.

نهایتا مشغولِ  نگارش سیب زمینی نامه ی هیات محترم  دولت  به ریاست معاون اول  بودم که در دل گفتم ایکاش سیاست ورزان سیب زمینی خور لاکچری خور ما چند ورق از سیاست نامه  یا سیرالملوکِ نظام الملک را میخواندند تا بفهمند آیین کشور داری و اخلاق و سیاست،  چه جایگاهی نزد خانواده تره بار دارند در این کتاب، که از سیب زمینی نامه  برتر  نیست به موارد مهمی اشاره کرده از جمله: پندها و اندرزها در امور مملکت داری و در حکایات کوتاهش مانند: چند حکایت از حکومت داری امیرانِ  قبلی را گفته و گناه  قبلی ها را هر روز  به چشمشان نیاورده و گفته تو اگر عرضه داری از عملکرد خودت بگو  مگر اینک ه تو هم مثل سیب زمینی رگ، نداشته باشی که اینهمه غم و غصه بر جان سیب زمینی خوران می اندازی  البته در بخش دیگری از سیرالملوک  به سیرتِ  قهرمانانی که برتر از سیب زمینی  نیستند پرداخته  تا بگوید: سیرت با اخلاق امیران درستکار را داشته باش تا رستگار شوید در فصول دیگرش  اندر احوال گردش روزگار و شناختِ  قدر  نعماتِ  خدا و رسیدگی به رعایا آمده اما هیچ خبری از سیب زمینی نیاورده  در بخش های دیگر کتاب هم از رونق کار خطیبان و احوالِ روسا و قضات و شرط سیاست هم گفته اما  باز هم خبری از سیب زمینی  نیاورده انگار میدانسته این قلمبه ی بلابرده از قرن پنجم ادعای پادشاهیِ  تره بار و حتی میوه ها را داشته و الان از شانس  بد  ما  سرور سبزیجات و تره بار و  به قدر پرتغالهای روغن مالی شده افاده پیدا کرده  بهر حال  نظام الملک بفرمان ملک شاه سلجوقی نوشت و  من بخاطر رییس الوزرای دولتِ سیب زمینی ها میگویم  تا مبادا  متدلوژی سیاست نامه  برای حفظ اقتدار سیب زمینی در زمان حال دردی بر دردهای ما بیفزاید  تا شاید واقعیتهای سیاسی زمانه  با این  قلمبه های پر خاصیت  بنفع  مفسدین ِ سیب زمینی خوار  مصادره نشود هر چند که سیب زمینی هم  فعلا در هسته ی مرکزی  قدرتِ ایران نقش جدیدی  ایفا میکند  تا  فریاد  برآورد حتی اگر هیات دولت  برایم جلسه بگیرند به این زودی باز نمیگردم ،  مگر من  از برنج و تخم مرغ ها کمترم که ماههای  متمادی همه را خون به دل کردند؟

اینها را گفتم که مخاطبان سیب زمینی دوست سیاست ورز  بدانند این چرخش گفتمانِ  نگارنده  بخاطر وجود  با  برکت سیب زمینی در سیرالملوک نیست که واقعا نیست بلکه از قلمبه پر خاصیتی است که در همه  ملوک  مردم را  به بازی جدید دولتیانش کشانده  و شاید در فکر رفتن  از سفره مردم است  و اگر رگ داشت  حتما  نهیبش میزدم  تا رگ غیرتش  بجنبد که بس کنید!