تاریخ انتشار خبر: 20 بهمن 1396 | 22:23:28
کد خبر : 2026
کیانوش بتواز:

سخن مدیر عامل انجمن شاهنامه خوزستان در مقابل گفته های مهدویان و رشیدپور در برنامه زنده هفت

به گزارش زاگرس نشینان؛اخیرا در صدا و سیما حرکات جدید و قابل توجهی پیش می آید و سخنان و تحرکاتی خاصه در برنامه های زنده و با ورود کارشناسان خارق العاده پیش می آید که بسیار حیرت آور است. به من خبر رسید که کارگردانی نو پا در ویژه برنامه هفت که مخصوص جشنواره فجر […]

به گزارش زاگرس نشینان؛اخیرا در صدا و سیما حرکات جدید و قابل توجهی پیش می آید و سخنان و تحرکاتی خاصه در برنامه های زنده و با ورود کارشناسان خارق العاده پیش می آید که بسیار حیرت آور است.
به من خبر رسید که کارگردانی نو پا در ویژه برنامه هفت که مخصوص جشنواره فجر است شاهنامه را اثری فاشیسمی معرفی نموده و به برکت وجود فضای مجازی توانستم فیلم این سخن که از زبان آقای مهدویان بود را ببینم.
پرسش اول این است که آیا این سخنان از روی خردمندی است یا نادانی؟
و پرسش دوم این که آیا صدا و سیما نظارتی بر برنامه های خود ندارد و اجازه می دهد هر کس هر چه دلش بخواهد در برنامه زنده بگوید؟
اول پرسش دوم را پاسخ می دهم.متاسفانه در چند سال گذشته به دلیل روی آوردن جامعه به کانال ها و رسانه های بیگانه و اکثرا بی ارزش و ضد ارزش هستند،مخاطبان صدا و سیما به طور چشم گیری نسبت به قبل کاهش یافته است و به همین دلیل تهیه کنندگان این مجموعه برای آنکه مخاطب داشته باشند به هر آب و آتشی می زنند و به هر دری می کوبند تا بلکه توجه مخاطب را جلب کنند که یکی از آن ها تعویض و بزرگ نمایی مجری ها و دعوت از کارشناسان غیر توجیه است و اگر کمیته نظارت و ارزیابی صدا و سیما هم کارشان را نقد کند این بار دست به اقداماتی می زنند تا ضعف برنامه سازی خود را به گردن این کمیته محترم بیندازند.
اما در پاسخ پرسش اول باید دید کسی که این سخن را گفته چه قصدی داشته است و این پر واضح است که قصدی جز مطرح شدن و کسب تریبون های رسانه ملی را ندارد چه بسا ایشان پس از آن سخن به برنامه ی دیگری در رسانه ملی دعوت شد و عذر خواهی کرد اما پیچ نادانی اش در مورد شاهنامه با گفتن این که «نام فرزندم را آرش گذاشتم چون این نام ،نام دلاوری تیر انداز در شاهنامه است که جان نثار خاک ایران کرد »را سفت تر نمود چرا که نام آرش کمانگیر نه تنها در متن اصلی شاهنامه بلکه در ابیات برافزوده(الحاقی) هم وجود ندارد و آرش اصلا اسطوره ای زرتشتی است که در اوستا آمده است و در دوره ی معاصر شاعر توانمند ایرانی به نام سیاوش کسرایی منظومه ای با نام آرش کمان گیر سروده است.
پس به این نتیجه می رسیم که با کمال خردمندی این کار را انجام داده و با موجی که پشت سرش راه افتاد کاملا موفق بوده استو اگر قبلا نام مهدویان در جستجوی موتور های اینترنتی به سختی یافت می شد،حال بر سر زبان ها است.
کمی به شاهنامه که نه ساخته ی ذهن فردوسی بلکه پرداخته ی ذهن این خردمند فرزانه می باشد نگاه کنیم.
شاهان و مردم بسیاری می بینیم.
دیو سیرت ترین شاه ضحاک است که به هیچ وجه ستایش نمی شود و‌ نمود کامل اهریمن در جامعه است. در پایان کار ضحاک هم قیام مردمی و دموکراتیک است که او را سرنگون می کند(خروش کاوه و فریدون)
سپس شاهی با نام کاووس را می بینیم که نابخرد ترین شاهان است و هنگامی که رستم از او خشمگین می شود گودرز سخنان کاووس را از روی معده می خواند نه از روی عقل.
پهلوان و قهرمانی به نام رستم را می بینیم که دو اشتباه و گناه بزرگ می کند.کشتن سهراب و اسفندیار و فردوسی در آغاز داستان رستم و سهراب می سراید:
یکی داستان است پر آب چشم
دل نازک از رستم آید به خشم
فردوسی با این سخن به هیچ وجه از قهرمان خود حمایت نمی کند.
نام فردوسی جاودان شده است و هر خردمندی که شیفته ی او بوده هم به تبع جاودان شده است.از این بخردان می توان سعدی را نام برد که با تعریفی جامعه شناسانه می فرماید:
این که در شهنامه آورده اند
رستم و رویینه تن اسفندیار
تا بدانند این خداوندان ملک
از بسی خلق است دنیا یادگار
و لذا گفته ی مجری نا بخرد این برنامه که اخیرا تمام برنامه های تلویزیونی را غصب کرده ،نقض می گردد.او گفته بود بعضی از جا های شاهنامه فاشیسمی است و این سخن سبک ترین و ناشیانه ترین سخن دوران است.لازم به ذکر است که همین شخص چندی پیش کودکی شاهنامه خوان از بوشهر را به برنامه ی زنده ی تلویزیونی خود دعوت کرده بود و او را ستایش می کرد.با کنار هم قرار دادن این دو حرکت می توان به نتیجه ی دم خروس و قسم حضرت عباس رسید.
کادر دوربین صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پنجره ی دل هر ایرانی است .باشد که با نگرشِ خردمندانه و سخنانی نغز روبروی آن ظاهر شویم.
کیانوش بتواز
مدیر عامل انجمن شاهنامه خوانی و شاهنامه شناسی استان خوزستان