تاریخ انتشار خبر: 15 اسفند 1399 | 23:20:02
کد خبر : 9824
یادداشتی از ملک محمد مکوندی:

سخنی برادرانه با حاج محسن

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛ملک محمدمکوندی در یادداشتی باعنوان:سخنی برادرانه با حاج محسن امیدوارم دوستان، بخصوص هواداران حاج محسن بدقت مطالعه فرمایند و از دیگاه انتقادی به ان ننگرند بلکه به دیدگاه اصلاحی برای برنامه های بعدی مورد توجه قرار دهند. در نوشتار قبلی به برخی از الزامات به منظور موفقیت و تحقق برنامه های […]

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛ملک محمدمکوندی در یادداشتی باعنوان:سخنی برادرانه با حاج محسن

امیدوارم دوستان، بخصوص هواداران حاج محسن بدقت مطالعه فرمایند و از دیگاه انتقادی به ان ننگرند بلکه به دیدگاه اصلاحی برای برنامه های بعدی مورد توجه قرار دهند.

در نوشتار قبلی به برخی از الزامات به منظور موفقیت و تحقق برنامه های یک رییس جمهور و دولت او اشاره شده بود.بدیهی است چنانچه الزامات مذکور که ماحصل نظرات اقتصاددانان برجسته کشور بوده و بستر سیاسی و اجتماعی را برای توسعه متوازن و پایدار مهیا می سازد، رعایت نشود، طرح مسائل اقتصادی از طرف کاندیدا ها چیزی جز شعارهای تبلیغاتی و انتخاباتی نخواهد بود.

در یکماه اخیر فعالیت های انتخاباتی برادر محسن علیرغم عدم اعلام رسمی، افزایش یافته و با سفرهای استانی و بازدیدها ی سرزده منطقه ای و مصاحبه های متعدد،اظهار نظر صرف در موضوعات اقتصادی بدون توجه به توسعه سیاسی و اجتماعی افزایش یافته است،که بیشتر جنبه ی مردم باور و عوام گرایانه دارند که البته در شرایط موجود کشور ایراد و نقدی به رفتارها ی مردم باور و عوام گرایانه حاج محسن و یا سایر کاندیداها نیست. چرا که بعد از گذشت ۴۲ سال ازعمرنظام جمهوری اسلامی توجهی به احزاب ونقش سازمان یافته انها دراداره امور کشور نشده است. بنابراین کاندیداها بصورت فردی برنامه های خود را مطرح می کنند و هیچ گونه ضمانت اجرایی هم برای تحقق انها وجود ندارد،

متاسفانه برخی از کاندیدا های این دوره از انتخابات ریاست جمهوری با تاسی از گذشته و به توصیه اتاق فکر خود همچنان تشویق به رفتارهای عوام گرایانه و دادن شعارهای دهن پرکن انتخاباتی می شوند، تا توجه مخاطبین را به خود جلب نمایند غافل از اینکه با تغییر شرایط اجتماعی و توسعه فضای مجازی و گسترش رسانه ها، رفتارهای عوام گرایانه و مردم باور نمی توانند همچون گذشته مورد استقبال قرار گیرند و چه بسا اثر معکوس هم داشته باشند وبه پاشنه اشیل انها در جریان انتخابات تبدیل شود.در کشورهای دموکراتیک احزاب با اعلام برنامه ها و سیاست های شفاف و مدون در زمینه های سیاسی ،اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و روابط بین الملل به صحنه انتخابات وارد می شوند و مردم قبل از تحقیق در مورد کاندیداها به برنامه های احزب توجه می کنند و در حقیقت به برنامه ها رای می دهند.ضمانت اجرای برنامه ها هم بعهده احزاب است.

برنامه های انتخاباتی برادر محسن عمدتا متمرکز بر مسائل اقتصادی است و از او بعنوان یک چهره ی اقتصادی گره گشاه نام برده می شود.بدیهی است خواسته هایی همچون تامین معیشت، افزایش توان اقتصادی و قدرت خرید، درامد سرانه و اشتغال با توجه به تحریم های همه جانبه ی امریکا اولویت اول مردم است. و تمرکز بر انها در رقابت های انتخاباتی ممکن است برای مردم جذاب باشد.اما نمی توان تنها با نقد مستند ویا غیر مستند عملکرد دولت های گذشته و نداشتن برنامه برای تحقق چنین اهدافی تنها با حرف مردم را قانع نمود. مردم دیگر زیر بار وعده ی بدون برنامه نخواهند رفت. از طرفی ساختن یک چهره ی تک بعدی اقتصادی از ایشان که خیلی هم ویژگی بر جسته ای نیست به فعالیت های انتخاباتی او ضربه می زند.چرا که هر رییس جمهوری قادر است با تشکیل تیمی از اقتصاددانان و اساتید برجسته و صاحب نظر در امر توسعه اقتصادی، برنامه های خود را ارائه و عملیاتی نماید.

برادر محسن تا کنون در جریان فعالیت های انتخاباتی غیر رسمی و سخنرانی های خود اشاره ای به توسعه سیاسی و توسعه اجتماعی و همچنین اثرات انها بر توسعه اقتصادی نداشته است. درحالیکه توسعه اقتصادی بدون گذر از تحولات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی غیر ممکن است. تجربه ی کشورهایی از جمله کره جنوبی، ژاپن، مالزی و سایر کشورهای درحال توسعه که اتفاقا حاج محسن از انها بعنوان الگو نام برده بود، موید این موضوع است.اساسا در توسعه متوازان،باید تمام بخش ها و چگونگی ارتباط بین بخشی و تاثیر انها بر یکدیگر به خوبی تبین شود.تنها تکیه بر داشتن دانش اقتصادی برای یک نامزد انتخابات کفایت نمی کند. چرا که انوقت این سوال پیش می اید اقتصاددانان متبحرتر و صاحب نظرتر درکشور هستند که چه بسا نظرات و برنامه های اقتصادی انها بهتر از ایشان باشند.و دیگر رقبا از نظرات انها دربرنامه های دولت خود استفاده نمایند. بنابراین صرف داشتن دانش اقتصادی و تمرکز بر ان در انتخابات نمی تواند برای اقناع افکار عمومی کافی باشد.جامعه منتظر شنیدن دیدگاهها و نظرات حاج محسن در مورد ازادی های فردی و اجتماعی، ازادی رسانه ها اعم ازمطبوعات، فضای مجازی، تلویزیون های اینترنتی و جلوگیری از سانسور انها و همچنین احزاب و نقش انها در اداره حکومت، ازادی انتخابات وایجاد فرصت برابر برای همه معتقدان به جمهوری اسلامی، نظارت استصوابی، عدم مزاحمت های خیابانی برای بانوان از طریق گشت های ارشاد، روابط بین الملل و سیاست خارجی ایشان هستند.می خواهند بدانند ایا سیاست خارجی او مبتنی بر مواضع ایدئولوژیک است، یا بر اساس منافع ملی؟ ایا به روابط بین الملل و برجام و FATF اعتقاد دارد یا نه؟ ایا به مدرنیته معتقد است یا نه؟

کاندیدای ریاست جمهوری باید شخصیتی جامع الاطراف باشد و درک واقع بینانه و غیر شعاری از معادلات منطقه ای و جهانی داشته باشد. تا بتواند در مورد مسائل اجتماعی،اقتصادی و سیاست خارجی متناسب با منافع ملی در شرایط سخت تصمیم گیری کند. و تهدیدات خارجی را کاهش دهد.او باید در عرصه داخلی از بالاترین ضریب سرمایه به معنای اعتماد عمومی مردم نسبت به خود برخوردار باشد، و توان هماهنگی همه سلایق و ارکان حاکمیتی را داشته باشد.به روابط و معادلات بین المللی اشنا باشد تا بتواند از فرصت های پیش امده درجامعه جهانی و منطقه ای در راستای منافع ملی تصمیم به موقع و عاقلانه بدور از تعصبات ایدیولوژیک اتخاذ نماید.چهره ی شناخته شده ی بدون حاشیه و قابل احترام در جامعه جهانی باشد. باید اشنا و معتقد به توسعه متوازن باشد و رابطه بین توسعه سیاسی،توسعه اقتصادی و توسعه اجتماعی و اثرات انها بر یکدیگر را باور داشته باشد.
او باید به فنون دیپلماسی داخلی و خارجی مسلط باشد.

قدرت یک کشور تنها در توان نظامی و امنیتی ان خلاصه نمی شود بلکه قدرت واقعی، مردم ان کشورهستند که به ان مشروعیت می بخشند.این مردم هستند که در صورت مشارکت دادن واقعی انها در اداره حکومت، قدرت اقتصادی و قدرت تکنولوژی را فراهم می سازند.مشارکت امری ارادی است که در حیطه “قدرت”
رخ می دهد.واگذاری قدرت به مردم به منظور مشارکت سیاسی و اجتماعی و ایجاد حس تعلق در انان شاه کلید مفهوم مشارکت است.مشارکت باید “هدفمند” “اگاهانه” و “ازادانه” باشد مردم باید در تصمیم گیری ها نقش
محوری داشته باشند.بتوانند ازادانه اظهار نظرکنند و شیوه های نواورانه پیشنهاد دهند.
جمهوریت نظام تنها با مشارکت دادن واقعی مردم در تصمیم گیریها معنا پبدا می کند.امروزه تیغ نظارت استصوابی شورای
نگهبان، برخورد های فله ای با اشخاص و نهادهای مردمی و رسانه ها انهم به صرف اظهار نظر در کنار فساد و اختلاس های نجومی دولت مردان مشارکت مردم در اداره حکومت را در پایین ترین حد خود قرار داده است. و اعتماد عمومی مردم به حکومت در پایین ترین سطح قرار گرفته است.اعتمادی که با ۹۸/۲ درصد به جمهوری اسلامی شروع شد، و به ۲۹ درصد در
انتخابات دور اول مجلس یازدهم و ۶ الی ۷ در صد در دور دوم انتخابات مجلس یازدهم رسیده است.مردم می خواهند بدانند نظرات کاندیداهای ریاست جمهوری از جمله برادر محسن در این رابطه چیست.ایا برای مشارکت دادن مردم در تصمیم گیری ها و برگرداندن اعتماد از دست رفته انها، برنامه ای دارند یا نه؟ ایا معتقد به نظرات برخی از اقایان از جمله مرحوم مصباح دال بر بی ارزش بودن رای و نظر مردم هستند یا نه ؟ایا برنامه ای در جهت تقویت
جمهوریت نظام و مبارزه با کسانی که درصدد تضعیف ان هستند، دردستور کار خود دارند‌ یا نه؟ توسعه از جمله توسعه اقتصادی بدون مشارکت مردم در توسعه سیاسی و بدون حمایت انها ابتر است.قطعا رییس جمهوری که با ۲۵ الی ۲۶ میلیون رای انتخاب شود نسبت به کسی که با ۱۰ الی ۱۲ میلیون انتخاب می شود اعتبار داخلی و جهانی به مراتب ببشتری دارد که این اعتبار در گره گشایی مشکلات داخلی و روابط بین الملل عاملی بسیار تعیین کننده است‌.

اخیر در یک مصاحبه در باره سیاست خارجی کشور گفتید: “باید به جای سراب ۵+۱ واقعیت ۲۵+۱ را دنبال می کردیم .اگر دیپلماسی رسمی ما با محور قرار دادن منافع ملی بر ۱۵ کشور همسایه و ۲۵ کشور دیگر منطقه متمرکز شده بود، امروز با میدان اوردن فعالان بخش خصوصی کشورمان، بی اثر شدن تحریم های ظالمانه را شاهد بودیم.” بنظر می رسد این سخنان قبل از انکه از پشتوانه ای مستدل و مستند برخوردار باشند، بیشتر جنبه ی مردم باور و عوام گرایانه داشته است. مطلع هستید دولت روحانی وارث ۶ قطعنامه شورای امنیت ذیل فصل هفتم از دولت احمدی نژاد بود، که انها را کاغذ پاره می پنداشت. تحریم های بین المللی ناشی از این قطعنامه ها بر علیه ایران قابل مقایسه با تحریم های یک جانبه امریکا نبودند.حتی در یکی از قطعنامه تشکیل یک ائتلاف نظامی بین المللی بر علیه ایران همانند انچه در عراق، لیبی،افغانستان، و صربستان اتفاق افتاد تصویب گردید. تمام کشورهای عضو ساز مان ملل ملزم به رعایت تحریم های شورای امنیت بر علیه ایران بودند.کشورهای به اصطلاح دوست مثل چین و روسیه هم ذیل انها را امضا کردند.بنظر جنابعالی ایا کشورهای همسایه ایران از قبیل عراق، کویت، امارات، بحرین، قطر، عمان، عربستان، پاکستان، افغانستان، ترکیه، تاجیکستان، ترکمنستان قزاقستان، گرجستان، اذربایجان، چین و روسیه حاضر به مبادله ی تجاری با ایران بودند؟ مسلما جواب منفی است. چون هیچ کشوری منافع ملی خود را فدای ارتباط با ایران نخواهد کرد و‌ کشور خود را درمقابل مصوبات شورای امنیت به خطر نمی اندازد حتی بسیاری از این کشورها مثل ترکیه، روسیه، اذربایجان،امارات، عربستان، کویت، قطر و بحرین از این وضعیت سو استفاده نمودند و بدنبال حذف ایران در پیمان های منطقه ای و خروج ان از کریدورهای بین المللی بودند.انها امریکا را ترغیب به جنگ بر علیه ایران می کردند. در شرایط حاضر که ۶ قطعنامه شورای امنیت لغو گردید.بخش عمده ا ی از این کشورها بدلیل تحریم های یک جانبه امریکا حاضر به مراودات تجاری با ایران نیستند. برخی نیز بصورت کج دار مریز و با اجازه امریکا مبادلات ناچیزی با ایران دارند و اخیرا مجبور به بلوکه کردن دلارهای ایران شدند.
تنها با چراغ سبز دولت جدید امریکا عراق که حیات خلوت ایران است و کره جنوبی حاضر به ازاد سازی دارایی های ایران شده اند.دو کشور چین و روسیه هم تنها درحد ۳۰ درصد از تعهدات برجامی خود را انجام
داده اند. اگر بدن نیمه جان برجام هم از بین برود و ۶ قطعنامه شورای امنیت عملیاتی شوند، تحت هیچ شرایطی چین حاضر به انعقاد قرارداد ۲۵ ساله با ایران نخواهد شد و روسیه نیز قراداد ۲۰ ساله خود با ایران را لغو خواهد نمود چون هردو ی انها به ۶ قطعنامه شورای امنیت رای مثبت دادند. هیچ وقت بازی روس ها در رابطه با قراداد اس ۳۰۰ را نباید از یاد برد. تا زمانی که قطعنامه های شورای امنیت لغو نشدند، حاضر به تحویل سامانه اس ۳۰۰ نشد. در حالی که انواع روش و کرنش های ذلت بار را برای فروش سامانه های
اس۴۰۰ که بسیار پیشرفته تر هستند در مقابل ترکیه و عربستان انجام داده است. برادر محسن ۵+۱سراب نیست بلکه ۲۵ +۱ خواب وخیال است!!!!انتظار میرود تیم اتاق فکر شما با تامل و دقت بیشتری موضوعات را بررسی نمایند.اگر مبارزات انتخاباتی گرمتر شود، رقبا به صور مختلف بابت اظهار چنین گفتاری شما را به چالش می کشانند و تخریب خواهند کرد.

درنشست خبری با خبرانلاین فرمودید: “اگر برای ورود به اننخابات تصمیم گرفتم و اعلام کاندیداتوری کردم، خواهید دید کاری خواهم کرد که یک نفر بیکار نماند. و اصلا کسی وجود نداشته باشد که بیاید انتقاد کند!!!! ” به نقل از خبرگزاری تسنیم، وزارت صمت در ۱۴ مهر ۱۳۹۸ هزینه ایجاد یک شغل صنعتی دولتی را بیش از ۴۴۰ میلیون تومان اعلام کرده است.
بر اساس گزارش مهر ماه سال ۱۳۹۹، وزارت صمت هزینه ایجاد یک شغل صنعتی دولتی را بالغ بر یک میلیارد تومان اعلام کرده است. هزینه یک شغل صنعتی در بخش خصوص حدود ۷۰۰ میلیون تومان و در بخش تعاون ۴۰۰ میلیون تومان براورد گردیده است. در بخش کشاورزی و خدمات، هزینه ایجاد یک شغل پایدار ۲۰۰ میلیون تومان براورد شده است. در مورد میزان بیکاری امار متفاوتی وجود دارد. مرکز امار ایران میانگین نرخ بیکاری در سال ۹۹ را ۹/۸درصد اعلام نموده است.بیکاران “مطلق” در سال ۹۷ را ۳ میلیون و دویست هزار نفر اعلام کرده است که قطعا در سال ۹۹ بدلایل تحریم ها و کرونا به میزان زیادی افزایش یافته است.مرکز پژوهش های مجلس اعلام نمود که نرخ بیکاری اعلام شده در بهار سال ۹۹ توسط دولت به میزان ۹/۸ واقعی نیست و نرخ واقعی بیکاری ۲۴ در صد است انها معتقدند شاخص های دولت در براورد بیکاران گمراه کننده است.اگر میانگین امار بیکاری “محض” بین دولت و مجلس را در نظر بگیریم عددی حدود ۷ الی ۸ میلیون نفر بیکار “محض و مطلق” داریم.اگر به امار فوق بیکاران ساعتی را ” که در روز ممکن است ۲ الی ۳ ساعت کار کنند” اضافه نماییم حداقل ۱۰ میلیون نفر بیکار خواهیم داشت که بنا به اعلام مرکز امار کشور سالیانه ۸۰۰ هزارنفر به انها اضافه می شود برای ایجاد اشتغال این تعداد بیکار هزاران هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری لازم است
سوال اساسی این است که این همه سرمایه را از کجا تامین خواهید نمود، تا بیکاری را فرضا پس از ۸ سال به صفر برسانید. بخصوص اینکه کشور در شرایط تحریمی امریکا قرار دارد و از طرفی با توجه به سیاست های اصول گرایان که به شما نزدیکتر هستند با این روش هایی که بر علیه برجام پیش گرفتند،بزودی ۶ قطعنامه شورای امنیت هم اجرایی خواهد شد.اگر فرضا تمام مسائل بین المللی هم حل وفصل شوند و در شرایط استثایی، نرخ رشد اقتصادی کشور در یک روند بی سابقه از اول انقلاب تا کنون به ۱۰ درصد هم برسد، بیکاری ریشه کن نخواهد شد. در حالی که با این وضعیت تحریمی، خیلی هنر شود، نرخ رشد اقتصادی ۸/ درصد در پایان مهر ماه‌ ۹۹ حداکثر به مثبت ۴ یا۵ درصد خواهد رسید. مشاورین برادر محسن لازم است در کار خود تجدید نظر کنند. با گرم شدن تنور انتخابات این نوع سخنان هزینه سنگینی برای برادر محسن خواهد داشت و به ضد تبلیغ تبدیل خواهد شد.

در همایش قره باغ که توسط حوزه ی علمیه قم برگزار شد، مطالبی ایراد فرمودید که انشالله در اینده نزدیک به نظرات جنابعالی و نظرات و اقرار دیر هنگام ظریف خواهم پرداخت. اما در یک مختصر باید گفت، مسئول سیاست خارجی ایران شورای امنیت ملی است” که مصوبات ان به تایید مقام رهبری می رسد،” بعلاوه دولت و وزارت امور خارجه در کنار شورای امنیت ملی این مسئولیت را بعهده دارند، نه حوزه های علمیه که شما انها را تشویق به دخالت در این امر مهم و استراتزیک نمودید. دخالت احساسی چهار امام جمعه استانهای ترک نشین باعث عدم تمرکز و تعلل دراتخاذ یک سیاست واحد از طرف نظام در قبال بحران قره باغ گردید. وباندازه کافی زیان رساند. اعلام مواضع احساسی و متناقص و گاها متضاد، نقش ایران در این بحران را کم رنگ نمود و باعث شد که در ادامه تحولات انجا هیچ نقشی به ایران داده نشود و موقعیت ما در منطقه قفقاز جنوبی به خطر افتاد. همین اذربایجانی که جنابعالی این همه برای ان دل سوزاندید، تلاش فراوانی کرد که نیروهای ترکیه در کنار نیروهای روسی در منطقه حائل بین دو کشور ارمنستان و اذربایجان قرار بگیرند. اما هیچ توجهی به نقش ایران نداشت. ترکیه در شرایط فعلی سعی دارد در کریدور شرق به غرب، ایران را حذف نماید. در حالی که ما مشغول در گیرهای داخلی بودیم اولین قطار ازترکیه به ترکمنستان از انجا به گرجستان و نهایتا به اذربایجان رسید و از انجا با کشتی به قزاقستان سپس چین وارد شد. در حالی که مسیر ایران، ترکمنستان، قزاقستان، چین نزدیکتر و تماما از خشکی می گذرد. و نیازی به تخلیه و بارگیری مجدد و صرف هزینه های اضافه ندارد.اصرار شما مبنی بر واگذاری کامل منطقه قره باغ باعث می شود که ارتباط بین ترکیه و اذربایجان از طریق نخجوان برقرار شود و ترکها به ارزوی دیرینه خود از زمان اتاتورک تا کنون که همانا دسترسی به دریای خزر است برسند. در صورت واگذاری کامل قره باغ نیازی نیست که قطار ترکیه از ترکمنستان، گرجستان و در نهایت به اذربایجان برود و یک دور قمری را طی نماید. بلکه مستقیما از مسیری کوتاهتر از طریق نخجوان به اذربایجان وصل می شود. موضوعی که ظریف دیر هنگام انهم پس از سفر اخیر خود به روسیه، اذربایجان، ارمنستان و ترکیه به ان اقرار کرده است. دلسوزی شما برای اذر بایجان و قره باغ و اشاره به مقاومت ایرانیان در باکو در زمان شوروی سابق و اینکه اذربایجان جزیی از ایران بزرگ با دو دولت است، باید توجه می نمودید که ارمنستان هم جزیی از ایران بزرگ بود و در حقیقت ایرانی هستند.دیپلماسی معقول ایجاب می نماید که سیاست منطفی و متناسب با منافع ملی اتخاذ شود و یک طرفه به موضوع توجه نشود. از سویی زمان توصیه شما مبنی بر حضور فعال تر در منطقه قفقاز جنوبی دیر هنگام است. روسیه و ترکیه اجازه حضور نیروهای ایران درخط حائل بین ارمنستان و اذربایجان را به ما نخواهند داد ده ها مقاله صاحب نظران و از جمله کوچک همه انها این حقیر سه مقاله در انزمان منتشر نمودیم و مصرانه خواهان دخالت منطقی و تعبین کننده ایران در بحران قره باغ شدیم عواقب عدم مداخله و تبعات انرا مفصل بیان نمودیم. اما گوش شنوایی وجود نداشت. اکنون این سخنان انهم با درخواست از حوزه علمیه که هیچ مسئولیت قانونی ندارند نوش داروی پس از مرگ سهراب است. و به قول شهریار: امدی جانم به قربانت ولی حالا چرا.
برخورد ایدیولوژیکی با موضوع قره باغ در حالی که دو حکومت لائیک بر ان کشورها حاکم است
کارساز نخواهد بود. بلکه برعکس حساسیت مسیحیان جهان را بدنبال خواهد داشت. فراموش نکنید که اسراییل تمام قد در اذربایجان حضور دارد و این پهبادهای اهدایی و کمک های اطلاعاتی اسراییل بود که سبب برتری نظامی اذربایجان درجنگ قره باغ گردیدند.در پایان باید گفت که روحانیت معظم برخلاف تاکید و توصیه حضرت امام در تمام ارکان نظام اعم از دولت و نهادهای تحت نظر رهبری، وزارتخانه، مدارس،
دانشگاهها، نهادهای فرهنگی وتبلیغی،نظامی و انتظامی حتی جدیدا در کلانتری ها و ..حضور فعال دارند. درخواست از انها به منظور دخالت در امور حساس بین المللی با حضور مقام معظم رهبری در راس این امورات، منطقی بنظر نمی رسد انها در نماز های جمعه و جماعت و در تریبون های مختلف حرف های هزینه اور برای کشور الی ماشاالله می زنند.خواهشا این یکی را بی خیال شو!!!