ط به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛ملک محمدمکوندی فعال سیاسی-اجتماعی دریادداشتی باعنوان:زبان /گوش/ عقل/نقش انها در انتخابات ریاست جمهوری. از بدو استقرار نظام جمهوری اسلامی در سال ۵۷ تا کنون انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، تنها انتخاباتی است که کمتر از ۴۰ روز مانده به زمان برگزاری ان، همچنان گنگ و مبهم است.اصول گرایان،اصلاح طلبان نیروهای سیاسی […]
ط
به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛ملک محمدمکوندی فعال سیاسی-اجتماعی دریادداشتی باعنوان:زبان /گوش/ عقل/نقش انها در انتخابات ریاست جمهوری.
از بدو استقرار نظام جمهوری اسلامی در سال ۵۷ تا کنون انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، تنها انتخاباتی است که کمتر از ۴۰ روز مانده به زمان برگزاری ان، همچنان گنگ و مبهم است.اصول گرایان،اصلاح طلبان نیروهای سیاسی و سایرتشکل ها در سردرگمی عجیب و غیر قابل پیش بینی بسر می برند.نه شور شوق انتخاباتی در میان مردم است و نه حاکمیت همانند گذشته بدنبال ایجاد زمینه ی مناسب برای شور و شوق انتخاباتی در جامعه است. محدودیت های جدید نظارت استصوابی شورای نگهبان که بوی از رد صلاحیت گسترده می دهد و همچنین رد صلاحیت گسترده ی کاندیداهای شوراهای اسلامی توسط مجلس انقلابی، نشان از خواست و اراده ای قوی و محکم برای مشارکت حداقلی مردم در انتخابات دارد.از سوی دیگر وجود این همه کاندیدا در این دوره از انتخابات بخصوص حضور گسترده نظامیان شبهه انگیز است. برخی از کاندیداها جایگاه ریاست جمهوری را با اداره یک لشکر و یا پادگان، عده ای با مدیریت پروژه های عمرانی و هنری و سینمایی، نفراتی هم بدلیل عضویت در یک و یا دو شورای کشوری، اشتباه گرفته اند. انها نمی دانند که جایگاه ریاست جمهوری نیاز به یک شخصیت جامع الاطراف دارد و نه افراد یک یا دو وجهی، از طرف دیگرفرهنگ عمومی جامعه هم بنا بر دلایل ذیل گرفتار نوعی ازناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی شده است که بدون هیچ برو و برگردی ناشی از عملکرد حاکمیت است.
متاسفانه دلائل مختلفی باعث شده است تا اتفاقات اجتماعی و اقتصادی نظیر، رانت، فساد اقتصادی، شکاف طبقاتی، نبود عدالت اجتماعی.نصب مدیران نالایق در منصب های بزرگ و عملکردضعیف و مزورانه انها، خرید و فروش پست های دولتی، عدم دخالت واقعی مردم در انتخاب وکلا و رییس جمهور خود و تعیین تکلیف سرنوشت مردم توسط عده ای خاص در داخل کشور،وجود روابط فامیلی در اداره امور مملکت، وجود دولت در سایه، دولت پنهان، دولت موازی، دولت قدرتمندان اقتصادی .جهل، جهل مقدس، جهل مرکب، تقدس گرایی،تحمیل عقیده ی قشری کوچک برجامعه، ارمانگرایی،موعودگرایی بازماند گان شیخ حلبی درجبهه پایداری، وسایرعوامل دیگر،اثرات مخربی در زمینه اخلاقی،روابط فرهنگی، پیوندهای اجتماعی، و ارزش های انسانی از خود به جای گذاشته است.
هم اکنون با جامعه ای مواجه هستیم که دروغ گفتن رکن اصلی ان راتشکیل می دهد.تمام مفاسد و عوامل ضد تربیتی ریشه در دروغ دارند. و عواملی همچون دوریی،ریا،افترا، غیبت، تهمت، باندبازی، سرقت، کلاه برداری، عدم وفای به عهد، عدم اخلاص و صمیمیت و نوع دوستی، فساد اخلاقی،روابط ناسالم خانوادگی، نبود عدالت قضایی ومساوات دربرابر قانون،
پارتی بازی،رشوه،دزدی که نه!!! باید گفت غارت اموال عمومی مربوط به ملت به شکل های مختلف، ساختار انرا تشکیل می دهند.در چنین جامعه ای یافتن حقیقت و انتخاب راه و افراد درست برای اداره امور کشور بسیارسخت و دشوار است.برخی از مسئولین و مردم چنان دروغ می گویندکه از صد حرف راست صحیح تر بنظر می رسد. گروهی از مردم و روسا انچنان چهره ی مزورانه ای ازخود بروز می دهند که تشخیص شخصیت ذاتی انها بسیار مشکل می شود.
این عوامل باعث شده است اعتماد عمومی مردم نسبت به حکومت و نسبت به یکدیگر و حتی در درون خانواده ها بشدت کاهش یابد.جامعه ای مثل کره شمالی هم از نظر برخی فضایل اجتماعی و اخلاقی از ما بهتر هستند.اگر انسان بخواهد در چنین جامعه ای اخلاق و رفتار نیکویی داشته باشد و سره را از ناسره تشخیص دهد، و بدنبال درک و فهم صحیح از مسائل سیاسی و اجتماعی و روابط بین ارکان قدرت است.اگر در صدد یافتن درکی درست ازانسان های اطراف خود،اعم ازفامیل،دوست، شخصیت های سیاسی و مذهبی، تشکل های سیاسی واجتماعی است،عنصر مهم و مورد اعتمادی که میتواندبه ان تکیه کند و به درستی از ان استفاده نماید گوهری است گرانبها به نام “عقل” که وجه تمایز انسان با سایر مخلوقات است.خداوند تنها درهنگام افرینش انسان بر خوداحسنت و درود می فرستد
“فتبارک الله احسن الخالقین”
جمال و جلال و جبروت خداوند حکیم درعقل انسان متجلی است. بنابراین دراین دنیای سرگردان و این جامعه ی پر از نیرنگ و دروغ،تنها عقل وعاقلانه اندیشیدن میتواند انسان را نجات دهد. البته بدیهی است که هبچ کس نمی تواند ادعا کند عقل کل است و سایرین عقلشان ناقص و یا سفیه هستند.”عقل که نباشد جان در عذاب است”
جمهوری اسلامی یکی از حساس ترین دوران عمر خود را سپری می نماید. وضعیت کشور بسیار شکننده است. و به همین علت انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از ویژگی های برخوردار است که انرا از انتخابات قبلی متمایز می سازد. در این دوره از انتخابات،احتمالا جانشین رهبری
تعیین تکلیف می شود.شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اعتماد عمومی مردم به نطام، امید به اینده و نبود افق در کشور به هیچ وجه قابل مقایسه باسال اغاز تحریم ها پس از خروج امریکا از برجام نیست.
بنابراین نتیجه مذاکرات برجام ۹۴ در وین وبرجام پلاس دربغداد برای ایران بسیار سرنوشت ساز است.از طرفی اینکه چه کسی و با چه ویژگی هایی می تواند کشور را در چنین شرایطی بعنوان ربیس جمهور رهبری و هدایت نماید بسیار مهم است.در هیچکدام از انتخابات ریاست جمهوری ادوار گذشته وضعیت مثل این دوره مبهم نبوده است. علت این ابهام وضعیت شکننده داخلی از یک سو و تاثیر عوامل خارجی در رهایی از بن بست فعلی، از سوی دیگر است.
هر یک از مردم عادی و افراد سیاسی جامعه، احزاب، گروه ها و دستجات بنا بر منافع و مصالح حزبی، علاقه شخصی، تعصبات منطقه ای و قومی، ویا هر دلیل دیگر ممکن است به کاندیدای خاصی گرایش داشته باشند و او رابرای اداره مملکت ارجح بدانند. اما شرایط به گونه ای پیش می رود که عقل حکم می کند،بزرگان و کنشگران سیاسی و اجتماعی و شخصیت های برجسته و احزاب و گروه ها که به نظام جمهوری اسلامی، ایران و ایرانیان،اعتقاد دارند.تعلقات شخصی، حزبی و جناحی خود را کنار بگذراند و با توجه به عوامل درونی و بیرونی بر شخصیتی که می تواند کشور را از این گردنه سخت عبور دهد، متمرکز شوند.
بنابراین برانسان های عاقل واجب است، که در شرایط فعلی نکات ذیل را رعایت کنند تا بتوانند در ارامش و توجه به منافع ملی در این انتخابات تصمیم عاقلانه ای بگیرند.
زبان و گوش دو عضو اساسی بدن هستند که اگر در خدمت عقل باشند انسان
رستگار می شود.زبان کم بگوید، اما گزیده گوید و از خشونت کلام پرهبز نماید تا از دشمنی ها بکاهد.
نیازی نیست که به همه موضوعات مطروحه در سطح جامعه، فضای مجازی و نشست ها پاسخ گوییم تا خود را عصبی نماییم و از دایره عقل و تصمیم گیری عاقلانه خارج شویم. لذا گاهی اوقات سکوت در مقابل یک جریان، فرد یا افراد، هزاران معنا میدهد و از میلیون ها کلمه رساتر است،
عقل حکم می کند “گوش” به سخنان همه توجه کند و انها را بشنود و سپس براساس مصالح ایران و ایرانیان، بهترین را انتخاب نماید.خدا نکند که برای برای سخنان حق گوش شنوایی وجود نداشته باشد،انوقت است که انسان سیر قهقرا را طی می کند و تبدیل به یک انسان غیر متعارف و بی مسئولیت در مقابل جامعه می شودکه بسیارخطرناک است.
این روزها هوا گرگ و میش و عصبیت بر رفتارها غالب است. بازار شایعات، تهمت و افترا داغ می باشد، پس نگاه انسان باید به خدا و وجدان بیدارخود و منافع و مصالح جامعه اش در شرایط فعلی باشد. کلامش برای رضای خدا و منافع ملی باشد.
در نظر داشته باشیم که عزت و ذلت انسانها دست خداست، پس بغیر از خدا نباید ترس و واهمه ای از کسی داشت.
از ویژگیهای افرادی که عاقل
هستند، این است که زبان وگوش انها در خدمت عقل است و اتصالشان به مبدا لایتناهی است لذا همیشه روحیه قوی دارند و انرژی خود را روی مسائلی که خارج از کنترلشان باشد هدر نمی دهند،و نیازی نمی بینند که همیشه موافق دیگران باشند.
حس نمی کنند که دنیا به انها بدهکار است برخلاف عده ای که زمین و زمان را بدهکار خود می دانند.از خشونت کلامی در فضای مجازی انهم بصورت گسترده که روح و روان انسانها را نشانه گرفته است پرهیز می کنند، چون میداند خشونت کلامی در روابط بین انسانها عصبیت بوجود می اورد و بدنبال فضای مجازی عاری از خشونت کلامی هستند.
تمدن از انجا اغاز شد که انسان به جای سنگ کلمه پرتاب کرد.کلمات متنوع تر از سنگها بودند. ما سنگهایمان را پشت درهای تمدن جا گذاشتیم.اما اموختیم که چگونه ان حجم از خشونت و بیزاری و نفرت را در ابزار دقیق تر کلمات بگنجانیم. انسان عاقل که اختیار زبان خود را دارد، میتواند بدون خشونت کلامی،حرف حق را بزند تا شاید تلنگری به یک نفر وارد شود.
ویکتور هوگو می گوید: بزرگترین دشمن سعادت و آزادی انسانها دفاع کور کورانه از عقاید و باورهای غلط و خلاف منافع عام است. انسان تلاشش را می کند ،اما اگر کسی حرف حق او را نپذیرفت،بگذار در باورهای غلط خودغوطه بخورد،”ولی بایدبداند که به خود و جامعه خویش خیانت می کند”
در پایان به این جمله سقراط بدقت بنگرید.
وقتی دیدیدسایه ادمهای کوچک دارد بزرگ میشود،بدانید که افتاب سرزمینتان در حال غروب کردن است.
.