تاریخ انتشار خبر: 19 دی 1401 | 07:57:59
کد خبر : 13813
یادداشتی از محمد تامرادی:

ریشه یابی اتفاقات اخیر کشور

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛محمدتامرادی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان:ریشه یابی اتفاقات اخیر کشور اگر قرار است کسی اتفاقات اخیر کشور را تحلیل کند و درباره آن اظهار نظر کند نمی تواند نسبت به ابعاد واقعی و عقبه این حوادث بی تفاوت باشد و از آن ها چشم پوشی کند نسبت دادن همه اتفاقات اخیر […]

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛محمدتامرادی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان:ریشه یابی اتفاقات اخیر کشور

اگر قرار است کسی اتفاقات اخیر کشور را تحلیل کند و درباره آن اظهار نظر کند نمی تواند نسبت به ابعاد واقعی و عقبه این حوادث بی تفاوت باشد و از آن ها چشم پوشی کند

نسبت دادن همه اتفاقات اخیر به اپوزیسیون و رسانه های خارجی می تواند حماقت محض باشد نه دفاع از انقلاب اسلامی

جامعه(بخصوص حاشیه کشور) پر از آسیب های اجتماعی است که بستر مناسبی را برای تاثیر گذاری حداکثری دشمن خارجی فراهم کرده است.

این مساله غير قابل اغماض و توجیه هست و جای سوال دارد که اگر همه اتفاقات به دشمن نسبت داده می شود چرا آن ها موفق به همراه کردن بخش زیادی از جامعه با خود شدند؟این مساله نیز نشان دهنده این است که تاثیر پذیری افکار عمومی از رسانه های حاکمیت صفر است و این مزيد بر مشکل است.

پذیرش آسیب ها و بسترهای مخرب به عنوان عامل اصلی خشونت در جامعه و لجاجت بخشی از مردم و موج سواری رسانه های خارجی و اپوزیسیون هیچ منافاتی با استقلال و اقتدار حاکمیت ندارد

امکان ندارد که مسائلی نظیر موج بی اعتمادی، بی حیایی، فاصله گیری از ارزش های دینی و ملی،عدم ارتباط با رسانه های داخلی و درگیری با حاکمیت صرفا با عوامل خارجی اتفاق افتاده باشد

همه مسائل مذکور عقبه و عواملی دارند که جامعه را به این نقطه رسانده است.

ما به مرحله ای رسیدیم که مردم حاکمیت را با مشکلات و آسیب ها روبه رو می کنند.

هرچند ساختار سیاسی حاکمیت بر جای خود باقی خواهد ماند اما اینکه پیوند فکری و روانی بخش قابل توجهی از مردم با ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی از بین رفته زنگ خطر سرنگونی جمهوری اسلامی در ذهن مردم را به صدا در می آورد.

سرنگونی نظام در اندیشه مردم به معنای این است که اولویت آنها از ارزش ها و آرمان های انقلاب سلب شود، علاقه ای به ارتباط و تعامل با شما را نداشته باشند و انتخاب آن ها متفاوت از خواسته های شما باشد و ارتباط عاطفی و احساسی از بین رفته باشد؟

این خطر چرا پذیرفته نمی شود، خطری که مثل اژدهای هشت پا و موریانه ها به جان فرهنگ و ارزش های مردم افتاده و نسل جدید جامعه را تهی کرده چرا مورد توجه قرار نمی گیرد؟

این بحران نتیجه چیست و چرا درباره آن نمی شود صحبت کرد؟چرا نمی شود گفت که بحران کنونی محصول چیست؟

کسانی که در خیابان ها آمدند همان کسانی نیستند که به علل مختلف انقلاب اسلامی را در ذهن خود سرنگون کردند؟

میزان تاثیر فاصله حاکمیت با ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی در اتفاقات اخیر به چه اندازه است؟همان آرمان هایی که عامل پیوند مردم با حاکمیت بود؟