برگرفته از تز پایانی دکتری پژوهش محور ، تبیین تاثیر گذاری شخصیت مدیران بر سبک های مدیریتی آنان در فرآیند مدیریت بحران با ارایه الگویی کاربردی در مدیریت بحران استان خوزستان
زاگرس نشینان – نوع اقدامات و الگوهای اتخاذ شده از سوی مدیران بحران به منظور مقابله با وضعیت بحرانی به نوع نگرش آنان به بحران بر می گردد. سیری در ادبیات مدیریت بحران نشانگر این است که در زمینه ی مقوله بحران سه دیدگاه متمایز وجود دارد ؛
الف؛دیدگاه سنتی؛
این دیدگاه بحران را اساسا یک پدیده و وضعیت منفی و نامطلوب می داند که به هر نحوی باید از آن پرهیز کرد ، بر اساس این نگرش ، بحران ها دارای ماهیت کاملا مخرب و بازدارنده اند.
ب؛دیدگاه قانون طبیعی ؛
طرفداران این دیدگاه ، بحران را جزیی از طبیعت زندگی بشری می دانند که چه بخواهیم و چه نخواهیم رخ می دهند ، اما نگرش این دسته نیز همچنان یک نگرش منفی نسبت به بحران است با این تفاوت که برخلاف دیدگاه اول ، سعی در انکار و اجتناب از بحران ندارند ، بلکه نسبت به آن موضعی تقریبا منطقی برمی گزینند.
ج؛دیدگاه تعاملی؛
این دیدگاه ، نگاهی کاملا متفاوت نسبت به مقوله بحران دارد و بر خلاف رویکردهای قبلی به بحران به دیده ی مثبت می نگرد و معتقد است نه تنها نباید آن را نفی یا انکار کرد ، بلکه در مواقعی نیز باید به استقبال آن رفت، بر خلاف دیدگاه اول که رویکرد سکون و ثبات و دیدگاه دوم که رویکرد مقابله و واکنش است ، دیدگاه تعاملی ، رویکرد پویایی ، تغییر و تحرک اجتماعی است.
حال بر اساس این سه نوع دیدگاه، در زمینه بحران ، نوع رویکرد در فرآیند مدیریت بحران نمود پیدا می کند .
۱-رویکرد بحران گریزی؛
مدیرانی که چنین رویکردی را در مدیریت خود بر می گزینند ، از راهبردهای انفعالی و واکنشی در قبال بحران ها استفاده می کنند، آن ها هیچ گونه آمادگی قبلی و برنامه مشخصی برای مقابله با بحران ها ندارند و در مواجه با آن ، منفعلانه و حداکثر واکنشی عمل می کنند.مدیرانی که از راهبرد انفعالی یا واکنشی استفاده می کنند، برنامه ریزی بلند مدت نداشته و تا فشار افکار عمومی را در شرایط بحرانی احساس نکنند به واکنش نمی پردازند.
۲-رویکرد بحران ستیزی؛
در این رویکرد از بحران نمی گریزند ، بلکه با پذیرش آن به عنوان قانون طبیعی ، با نوع راهبردهای فعال به مواجهه و مقابله با بحران می پردازند. مدیران و سازمان هایی که نسبت به بحران چنین رویکردی دارند ، از تمامی توان و ظرفیت های خود برای پیش بینی بحران قبل از وقوع و مقابله موثر با آن در صورت وقوع بهره می گیرند . چنین مدیرانی به محض وقوع بحران ، وارد صحنه عمل می شوند و فعالانه در جهت کنترل و مهار آن بر می آیند.
۳-رویکرد بحران پذیری؛
در این رویکرد مدیریتی علاوه بر پذیرش بحران به عنوان یک امر محتوم به پیش بینی و استقبال از آن نیز می پردازند ، به عبارتی با اتخاذ یک راهبرد فوق فعال ، بر کشف فرصت های جدید و چشم اندازهای نو برای رشد و پویایی تاکید می شود .چنین سازمان هایی ویژگی های ساختاری خاصی نظیر خلاقیت ، انعطاف ، حرفه ای گرایی، تمرکز ، رسمیت پایین و….به خود می گیرند ، لذا باید مترصد بحران ها بود و از قبل پیش بینی ها و آمادگی های لازم را برای مواجهه با آن ها پیدا کرد تا در صورت بروز بتوان در راستای فرصت آفرینی از آن ها بهره برداری کرد.
مدیران مجهز به راهبردهای فوق فعال نه تنها تابع شرایط بحرانی نیستند و در صدد انطباق با آن برنمی آیند، بلکه با تطبیق شرایط با اهداف و مقاصد خود بصورت پیشرو عمل می کنند ، چنین مدیرانی توانایی تبدیل بحران ها به فرصت ها را دارند در واقع این رویکرد به مدیریت بحران است که تمامی مراحل فرآیند مدیریت بحران را مورد توجه قرار می دهد.
نتیجه گیری ؛
آنچه در مدیریت بحران استان ، طی چند سال اخیر با توجه به چرخه ی عمر بحران ها به منصه ی ظهور رسیده است ، بیانگر پذیرش دیدگاه سنتی مدیریت بحران در استان بوده و رویکرد بحران گریزی در دستور کار قرار گرفته است، به عبارتی نگرش سنتی به مدیریت بحران ، بر این باور بود که مدیریت بحران یعنی فرو نشاندن آتش ، به این معنی که مدیران بحران در انتظار خراب شدن امور و رخ دادن حوادث و بحران ها می نشینند و پس از بروز ویرانی (که گاهی از مواقع دیگر قابل کنترل نیست و گستره ی عظیمی ایجاد کرده است)،سعی می کنند تا ضرر و زیان ناشی از بحران ها را محدود سازند و…..
ادامه دارد ………