زاگرس نشینان- برای مردمی که حتی حوزه ی انتخابیه ی نماینده ی مجلس شان ربطی به آن نماینده محترم ندارد هم پرسش پیش می آید چگونه می شود فردی که قادر نیست موزه ی لوور را بعد از چندین بار تلاش جان فرسا از روی کاغذ بخواند نماینده مجلس شده باشد؟! چند درصد از نمایندگان […]
زاگرس نشینان- برای مردمی که حتی حوزه ی انتخابیه ی نماینده ی مجلس شان ربطی به آن نماینده محترم ندارد هم پرسش پیش می آید چگونه می شود فردی که قادر نیست موزه ی لوور را بعد از چندین بار تلاش جان فرسا از روی کاغذ بخواند نماینده مجلس شده باشد؟!
چند درصد از نمایندگان مجلس ممکن است تا این میزان، کم دانش باشند؟! در لایه ها و رده های میانی و یا رده های عالی مدیران چه؟! أما في الواقع هر کسی که بر مصدری و پستی و مقامی و اموری تکیه زده است آیا بر اساس لیاقت و سواد و معلومات و آگاهی خود و طی مدارج علمی و کاری در یک رفتار منطقی و رشد طبیعی به این مرحله رسیده و انتخاب شده است و یا کاسه هایی زیر نیم کاسه است؟
جامعه ای که ساختارهای سیاسی آن توسعه نیافته است و سازوکارو کارهای دموکراتیک کارآمد برای انتخاب افراد شایسته در آن وجود ندارد، افراد نارسیستیک (خودشیفته) را به یکه تازی عرصه ی قدرت و سیاست تبدیل می کند.
اینان به خوبی در می یابند که در این فضا نه نیاز به سواد دارند و نه تخصص و تنها عناصر لازم برای رشد در این ساختار و چرخه ی معیوب، وقاحت، پاچه خواری، زبان درازی ریا کاری، دروغ گویی، تلون و تندروی سیاسی است، با چنین قواعد و مختصاتی می شود به بالاترین جایگاه ممکن در زمینه های سیاسی و اجتماعی و یا حتا اقتصادی و مدیریت کلان کارخانه ها و مراکز تولیدی نیز رسید این جماعت کسانی هستند که سطحی ترین و بدیهی ترین اطلاعات لازم در رابطه با یک شغل را هم ندارند و هرگاه تربیوتی بیایند. ساعت ها می توانند با اعتماد به نفس بالا در آن رابطه اظهار نظر کنند و برای مردم بیچاره تصمیم گیری کنند.
حرافی و گزافه گویی های فلسفی، و در ورای آن اتصال و پاچه خواری عناصر قدرتمند، و از اینسوی تحقیر مردم و پرسنل اداره و سازمان ها از جمله روندهایی است که اینچنین افرادی دنبال می کنند. همین گروه در ادامه کار خود افراد توانمند را شناسایی کرده و با تحقیر و انواع حیله ها آنان را مهجور و یا اجبار به گوشه نشینی می کنند.
مرحوم کُردان با مدرک دکترای قلابی و یا عباس جدیدی عضو سابق شورای شهر تهران که در تمامی موضوعات بدون کمترین سواد و اطلاعات و دانش مرتبط، اظهار نظر می کرد. نمونه های مشهوری هستند که محال است از خاطر جمعی مردم و اصحاب رسانه ها زدوده شوند.
در استان خوزستان نیز با چنین وضعیتی و با چنین افرادی در حساس ترین سازمانها و نهادهای اجرایی مواجه هستیم. وجود مدیران نامرتبط با تحصیلات آکادمیک، وجود آدم هایی از نظر اخلاقی، بسیار هم خوب! ولی از نظر سواد سیاسی و قدرت تحلیل وقايع بسیار غیر مفید و ناکارآمد. با کمی کنکاش و دقت به راحتی می توانید این افراد را بشناسید!
این ها همان مدیرانی هستند که چشم بسته به ماشین امضای کسانی تبدیل می شوند که به آنان معرفی می شوند. اینچنین است که حاصل کار آنان جز تسلیم و رضا و تخریب منابع برای آزمون و خطای حرافان چیزی نیست. مدیرانی که بدون دانش و تجربه به مدیریت های تخصصی منصوب می شوند. و مقصر اصلی همه ی این وقایع نمایندگان محترم ادوار شورا و مجلس هستند.
غمگین کنندترین قسمت ماجرا این است که در هر اداره و ارگان دولتی، پر است از چنین افرادی که با عناوین عجیب و غریب مشاور و معاون و قائم مقام و چه و چه و چه و با وجود اختلالات شخصیتی خود و ضعف تشخیص مدیران بالادست توانسته اند با وقاحت و سماجت جایگاه مربوطه را به دست آورند. نتیجه اش هم این وضعی است که همگان شاهد آن هستیم این دسته از آدمهای نامناسب و نامتناسب، موجب خسرانهای جبران ناپذیر به ساختار اداری و اماکنی که خود را به آن لینک می کنند از یک سو و از دیگر سو، موجب زیان هنگفت و هزینه های سرسام آو مالی و اعتباری برای کلیت سیستم تصمیم گیری در سازمان مربوطه و نیز باعث ایجاد تنافر و فاصله میان مدیران عالی و افکار عموم در جامعه می شوند.
در مطبوعات و رسانه های و نیز در ادارات و سازمان های دولتی و نیمه دولتی خوزستان نیز شاهد چنین وضعیتی هستیم و در مجالی دیگر به اوضاع و احوال مطبوعات و رسانه های پاچه خوار و کم دانش خواهیم پرداخت