به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛روح الله شریعتی فعال فرهنگی اجتماعی خوزستان دریادداشتی به روز بزرگداشت حافظ پرداخت. شریعتی نوشت:بیستم مهرماهِ هر سال، روز بزرگداشت حافظ،بهانه ای برای مرور اندیشه های اوست.از آشنایی من با خواجه شمس الدین محمد سال ها می گذرد و بیش از هر چیز،عمق این رابطه را مدیون استاد شجریان و آوازهای […]
به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛روح الله شریعتی فعال فرهنگی اجتماعی خوزستان دریادداشتی به روز بزرگداشت حافظ پرداخت.
شریعتی نوشت:بیستم مهرماهِ هر سال، روز بزرگداشت حافظ،بهانه ای برای مرور اندیشه های اوست.از آشنایی من با خواجه شمس الدین محمد سال ها می گذرد و بیش از هر چیز،عمق این رابطه را مدیون استاد شجریان و آوازهای او در ماهور و دشتی شور می دانم.
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
حافظ تنها یک شاعر نیست بلکه هم سخن لحظات تنهایی،تکیه گاه روحی و سخنگوی ناخودآگاه جمعی ماست.
نوشتن از حافظ آن هم در حوصله ی مردمی که دیگر شعر نمی خوانند و تحریم برایشان کاغذ پاره است؛کار بسیار دشواری است.
در میان اساطیر ادب و اندیشه ایران،بیش از هر شخص دیگری به حافظ پرداخته شده است و این نشان می دهد که جریان نفوذ تفکر و شعر حافظ تمام نشدنی است و به قول دکتر محمدعلی ندوشن،ماجرای حافظ،پایان ناپذیر است.
هم شهریار شیفته اوست و هم شاملو او را بزرگ ترین شاعر جهان می داند.حافظ،تفکر مایوس و اندوهناک خیام،روح پرشور و امیدبخش مولانا و قریحه طربناک و غنایی سعدی را به شکل غیرقابل تحلیلی در هم آمیخته و مانند فلزی است که از ترکیب چند فلز مختلف،شکل گرفته ولی از لحاظ خاصیت و اثر کلی،غیر از فلزهای اولیه است.
حافظ با بهره گیری از زیباترین ترفندهای شاعرانه همچون ایهام،تشبیه،استعاره و اغراق،نه تنها عاشقان شعر بلکه شاعران بزرگ را نیز به ستایش خود واداشته است.
درد حافظ درد شخصی نیست؛ درد مردم جامعه است.
ریاکاری که از عمده ترین دردهای بشر در طول تاریخ است؛حافظ قهرمان میدان پرخطر مبارزه با آن محسوب می شود.
حافظ، سمبل نبرد بی امان با ریاکارانِ دین فروش و قدرتمندان ستمگر است که در هیچ یک از شاعران پیش از او با این شدت و صراحت دیده نمی شود.
در اوج قدرت حاکمی سنگدل و ریاکار همچون امیرمبارزالدین محمد قهرمانانه می سراید:
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
آری حافظ در عصری به سر می برد که بازار ریا و ریاکاران گرم است و بسیاری در حجره های زُهد مزورانه، جمعی را به خویش مشغول داشته و در نظر مردم،محبوبند و مقبول.
حتی حاکم شهر نیز بساط ریا گسترده و در میخانه ها را بسته و چقدر حافظ از این ماجرا ملول و رنجیده خاطر است.
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که درِ خانه ی زهد و ریا بگشایند
در اين مبارزه تمام عمر او سخن از مي و ميخوارگي و مستي را چون شمشير برندهيي به كمر بسته است و هرجا كه زاهد، صوفی و … قرآن را دام تزوير ميكنند اين شمشير را از غلاف بيرون ميكشد.