تاریخ انتشار خبر: 13 آبان 1399 | 16:56:50
کد خبر : 9453
یادداشتی از سیدشکرخداموسوی:

برگی عبرت آموز از تاریخ ایران

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛سیدشکرخداموسوی نماینده سابق اهواز وحومه در یادداشتی باعنوان:  عبرت آموز از تاریخ ایران سلطان محمد خوارزمشاه اخرین پادشاه سلسله خوارزمشاهیان در ایران بود که در قرن ششم هجری بر فلات ایران حکمرانی میکرد. پس از فتوحات بز‌رگی که به دست آورد مغرور از این فتوحات خود را مقتدرترین پادشاه شرق دنیا قلمداد میکرد. […]

به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛سیدشکرخداموسوی نماینده سابق اهواز وحومه در یادداشتی باعنوان:  عبرت آموز از تاریخ ایران

سلطان محمد خوارزمشاه اخرین پادشاه سلسله خوارزمشاهیان در ایران بود که در قرن ششم هجری بر فلات ایران حکمرانی میکرد. پس از فتوحات بز‌رگی که به دست آورد مغرور از این فتوحات خود را مقتدرترین پادشاه شرق دنیا قلمداد میکرد.
در همین اوضاع و احوال چنگیز خان مغول (تموچین) که نیمی از دنیا را تا آن روز از جمله چین و روسیه را به اشغال خود در آورده بود
و اگر چین و روسیه تا آن روز یک بار به اشغال کامل در آمدند توسط چنگیز مغول بود.
سلطان محمد خوارزمشاه کاروانی تجاری را به مغولستان اعزام نمود که اتفاقا مغولها با احترام آنها را پذیرفتند، در هنگام بازگشت کاروان ایران کاروانی از تجار و بازرگانان مغول که تعداد آنها را نزدیک به سیصد نفر تخمین زده اند همراه با کاروان ایران به سمت مرزهای ایران گسیل داشتند. در آن روزگار غایرخان که حاکم شهر اترار بود و از بستگان مادر شاه خوارزم نیز بود صرفا به احتمال اینکه در بین کاروان تجاری مغول جاسوسانی وجود دارند همه ی آنها را از دم تیغ گذراند.
خبر قتل عام کاروان تجاری مغولها به چنگیز خان رسید. چنگیزخان به شدت ناراحت و عصبانی شد اما به دلیل واهمه ای که از قدرت ایران آن زمان داشت ابتدا جرات حمله به ایران را نداشت و لذا سه نفر سفیر را راهی دربار سلطان خوارزمی نمود. سفیران به دربار شاه ایران رسیدند و به دیدار شاه رفتند و پیغام چنگیرخان را به وی رساندند.
پیغام این بود که چنگیزخان از حادثه قتل عام بازرگانانش به شدت عصبانیست و از شما شاه ایران می خواهد که غایرخان حاکم اترار را مجازات به اعدام نمایید.
شاه مغرور در یک اقدام شتاب زده و تحت تاثیر مادرش ترکان خاتون و مشاورین نادانش دستور داد دو نفر از سفیران چنگیر را به شکل نقره داغ اعدام کردند و سفیر سوم را برای رساندن پیام شاه ایران به سوی چنگیز فرستاد تا چنگیز خان را متوجه قدرت شاه ایران نماید.
استدلال شاه ایران مبنی بر اعدام سفیران چنگیزخان این بود که چنگیز از قدرت ایران می ترسد و اگر نمیترسید همانگونه که چین و روسیه را فتح کرد به ایران نیز حمله می کرد.
پس بگذارید سفیرانش را هم اعدام کنیم تا چنگیز خان هیچگاه جرات جسارت نگاه چپ به ایران‌ را نداشته باشد.
سفیر چنگیز به نزد چنگیزخان رسید وخبر اعدام دو سفیر را با همان کیفیت نقره داغ به وی رساند.
چنگیز بعد از شنیدن خبر اعدام سفیرانش از شدت عصبانیت به بالای کوه رفت و با ماه به راز و نیاز پرداخت و سپس با سه سپاه یکصد هزار نفره که خود و دو فرزند دیگرش فرماندهی این سه سپاه را به عهده داشتند حمله بزرگ خود را به سوی ایران از منطقه ماوراءالنهر آغاز نمود و دیری نپایید که سپاه سلطان محمد خوارزم شاه در مقابل سپاه عظیم مغول شکست خورد و البته یک سری مقاومت های پراکنده به فرماندهی سلطان جلال الدین خوارزم شاه راه به جایی نبرد
و حدود سال ۶۲۰ هجری به بدترین و خشن ترین نوع ممکن تمام ایران به اشغال مغولان در آمد.
اقدام نابخردانه شاه خوارزمی باعث شد ایران به ویرانه ای تبدیل شود و مغولان جنایتهایی را بر این ملک ومردمش روا داشتند که شاید در تاریخ بی نظیر است.
تخریب و سوزاندن کتابخانه های ایران خصوصا کتابخانه نیشابور و کشت و کشتار مردم که بر اساس تاریخ بیهقی از هر صد تن ایرانی نود تن را کشتند
و شاید اگر حمله مغول نبود امروز ایران عزیز دوقرن نسبت به وضعیت فعلی خود جلوتر بود.
تدبیر ناشیانه و مغرورانه شاه ایران باعث شد که مغولان و ایلخانان نزدیک به دویست سال بر ایران حکومت کنند
و شاید اگر در آن روزی که چنگیز سفیران خود را به دربار سلطان محمد خوارزمی فرستاد شاه ایران و شورای جنگی اش تصمیم عاقلانه و مدبرانه ای میگرفتند نه ایران به اشغال مغولان در می آمد و نه آن همه کشتار و ویرانی را به دنبال داشت.