زاگرس نشینان-وقتی کارگری نان شب ندارد جلوی بچه هایش بگذارد ! وقتی کارگری دست نیاز به اطرافیانش دراز میکند ! وقتی کارگری چندین ماه پیاپی مزد زحماتش را نمیگیرد ! وقتی کارگری حقوقش کفاف مایحتاج زندگیش را نمیدهد ! وقتی کارگری میبیند مدیرانشان چه بلاهای سر منابع درآمدشان می آورد ! مطمن میشویم که این […]
زاگرس نشینان-وقتی کارگری نان شب ندارد جلوی بچه هایش بگذارد !
وقتی کارگری دست نیاز به اطرافیانش دراز میکند !
وقتی کارگری چندین ماه پیاپی مزد زحماتش را نمیگیرد !
وقتی کارگری حقوقش کفاف مایحتاج زندگیش را نمیدهد !
وقتی کارگری میبیند مدیرانشان چه بلاهای سر منابع درآمدشان می آورد !
مطمن میشویم که این مشکلات بحران نیست بلکه یک فاجعه است
چرا . چرا باید خوزستانی که روزگاران قدیم قطب صنعت ایران بود اکنون به قطب تجمعات کارگری و صنفی تبدیل شود مشکل کجاست به راستی چه کسانی مسببین این مشکلات هستند !
جواب این سوالات را میتوان در برخی شعارهای به حق کارگران مظلوم را در روزهای اخیر در تجمعات به حقشان شنید چرا اینان خوب میدانند مشکلات به وجود آمده از کجا سرچشمه میگیرد کارگران بی دفاع خوب میدانند مسئول شرمندگیشان پیش روی فرزندانشان چه کسانی هستند .کارگران خوب میدانند کدام تصمیمات غلط در حوزه مدیریتی کاری کرده که شب جگر گوشه هایشان گرسنه سر بر بالین بگذارند حال با تمام این تفاسیر مسئولین زیربط نمیدانند مشکل کجاست !
متاسفانه مدیریت ناصحیح رانت پارتی بازی مثل سرطان در جان خوزستان ریشه دوانده است ایا وقت آن نرسیده که نخبگان و فعالین اجتماعی و رسانه ها دست در دست هم ریشه های این سرطان را بخشکانند !
درد ها و ورنجهای خوزستان تمامی ندارد
اینگونه نحوه مدیریت تا زمانی که به صورت اساسی تغییر نکند خوزستان استانی با مردمان بی انگیزه و نا امید باقی خواهد ماند
خوزستان وقتی آباد خواهد شد که نمایندگان مسئولین و مدیران دست از سهم خواهی های خود بردارند و اگر هم دست به سهم خواهی میزنند افرادی پاکدست متخصص و کاردان و دلسوز را بر صندلی های مدیریتی انتخاب کرده و جایگزین نمایند نه کسانی که هیچگونه اطلاعات و تخصصی در حوزه های مدیریتی مربوطه نداشته باشند .
و در آخر سخن خود را با سخنی از مولا علی (ع)را به پایان میرسانم
مَرَّ شَيخٌ مَكفُوفٌ كَبيرٌ يَسألُ . فَقالَ أميرُالمُؤمِنينَ : ما هذا؟ فقالُوا : يا أميرَالمُؤمِنينَ! نَصرانيٌّ . فَقالَ : استَعمَلتُمُوهُ حَتّى إذا كَبُرَ و عَجَزَ مَنَعتُمُوهُ ، أنفِقُوا عَلَيهِ مِن بَيتِ المالِ ؛
پير مرد فرتوت و نابينايى ، در حال گدايى ، بر اميرمؤمنان گذشت .امام فرمود : «اين مرد كيست و چرا گدايى مى كند؟» جواب گفتند : «نصرانى است» . امام فرمود : «تا آن زمان كه قدرت كار كردن داشت از او كار كشيديد و اينك كه پير شده و قدرت كار كردن ندارد ، از تأمين روزى وى دريغ مى ورزيد ؟ از بيت المال زندگى او را تأمين كنيد»