به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛حسین علیخانی فعال سیاسی -اجتماعی در یادداشتی باعنوان:با روان مردم بازی نکنید… بی شک سلامت جسمانی، روانی و رشد اعتماد به نفس مردم و توانایی برقراری ارتباط با دیگران و توانایی تصمیم گیری در حل مشکلات زندگی و حفظ آرامش در حوزه های مختلف عاطفی، معنوی، سیاسی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی […]
به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛حسین علیخانی فعال سیاسی -اجتماعی در یادداشتی باعنوان:با روان مردم بازی نکنید…
بی شک سلامت جسمانی، روانی و رشد اعتماد به نفس مردم و توانایی برقراری ارتباط با دیگران و توانایی تصمیم گیری در حل مشکلات زندگی و حفظ آرامش در حوزه های مختلف عاطفی، معنوی، سیاسی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در سال جدید از نان شب واجب تر است زیرا طبق آمارهای رسمی وزارت بهداشت«علی اسدی معاون فنی دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت»گفت: پس از کرونا و بعلت مشکلات سیاسی اجتماعی و اقتصادی و شکاف طبقاتی شیوع اختلالات روانی در ایران از ۲۳ به ۲۹ درصد رسیده و آسیبهایی مانند افزایش مرگ، فقر و سوگ های پیچیده تازه شروع شده و تا سالها ادامه خواهد داشت(پایگاه خبری ساعت سلامت ۱۹فروردین) یعنی کنفر از ۴نفر از اختلالات روانی رنج برده و ۱۲% مردان و ۱۶درصد زنان کشور مبتلا به افسردگی شده اند(حدود یکسوم مردم) اما بسیاری روانشناسان معتقدند: واقعیت اختلالات روانی در جامعه،عددی بیشتر از اینهاست زیرا اگر آمار اینگونه پایین باشد،چرا جرمها و بزهکاریها تا افزایش یافته ؟ از سوی دیگر حدود ۵۰ تا ۷۰% جوانان تحصیلکرده کشور شغل ندارند یا اگر دارند امنیت شغلی ندارند و این فشار روانی را صد چندان میکند و البته کهنسالان و بیماران خاص هم بدلیل نداشتن امکانات اجتماعی و رفاهی مناسب یا دارو و درمان حرفه ای، دچار مرگ تدریجی یا افسردگیِ کُشنده شده اند به بیان سادهتر اکثر جامعه ایران با التهاب حاد، درگیرند که مهمترین علت آن تنشهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي و تاثيرگذار مستقيم و غيرمستقيم اين مسئله بر اختلافات خانوادگي است.همچنین اختلالات رواني، مشكلات مالي، بيكاري و از دست دادن شغل، مشكلات تحصيلي، طلاق يا قطع رابطه عاطفي در خانواده و جامعه و قطع امید به آینده و عدم عدالت اجتماعی از مهمترين دلايلِ بروز افكار و اقدام به خودكشي یا ابتلا به بيماريهاي صعبالعلاج و درمانناپذير شده در همین راستا نااميدي از بهبود شرايط جامعه بخصوص بعد از رخدادهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي با گستره نفوذی مانند جنگهای نرم دشمنان و تغيير دولتها و ناآراميهاي داخلي هم جامعه را به سمت روان پریشی سوق داده در حالي كه روانپزشكان معتقدند، خودكشيهاي هرجومرجگرايانه در واكنش به يك رخداد سياسي اجتماعي، انتخاب روش خودكشي و حتي محل ارتكاب به خودكشي، نوعي اعتراض سياسي اجتماعي محسوب و سطح رتبه سرمايه اجتماعي در اجتماع و محل زندگي مبتلايانِ اختلالات روانی هم تاثير قابل توجهي در آمار اقدام به خودكشي دارد(بالاخص پایین شهر و بین اقشار ضعیف جامعه) حال در تحلیل ساده ای اعلام میکنیم سرمايه انسانی و اجتماعي زيربناي توسعه كشور و موثر در سلامت اجتماعي محسوب می شود و ضربات جبران ناپذیر به این سرمایه جامعه را از هم خواهد پاشید.به عبارت دیگری آزادي هاي سياسي و اجتماعي، مشاركت سياسي داوطلبانه شهروندان در جامعه ای كه براي هويت مستقل انساني، ارزش و اعتبار واقعي و به دور از شعار، قائلند یا فعاليت آزادانه تشكلهاي صنفي و مدني، روابط سالم شهروندان با ساختار قدرت پويا و دوری از فساد اداري و دولتي و شبه دولتی، توجه دولت به منافع عمومي و برآورده كردن مطالباتِ اقشار جامعه و كاهش تبعيضهاي طبقاتي، ايجاد رفاه و برابري قانون برای همه و ایجاد عدالت اجتماعی براي تمام اقشار به نحوي كه به كاهش فقر وظلم طبقاتي منجر وتقويت هنجارها و ارزشهاي انساني وغيرتحميلي با برقراري دموكراسي در عرصه های سياسي اجتماعی اقتصادی و احترام به حقوق شهروندي را مد نظر قرار دهند شاید به توسعه جامعه منجر گردد تا ايرانیان در چاله اختلالات رواني نیفتند اما شاخصها و نشانه های موجود، حاكي از تنزل سلامت روان در دو دهه گذشته تا کنون جامعه ايران بوده و بطور مستمر هم تشديد شده که نابسامانيهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي به عنوان موثرترين عوامل بيروني و پيراموني تاثيرگذار بر تنزل سلامت رواني شهروندان معرفی شده، حتي در سالها و دورههايي مثل دهه گذشته و دو سال اخیر با تشدید گسترده فساد اداري ؛ رانتخواري ؛ اختلاس و تاراج و حيف و ميل بيتالمال و نداشتن برنامه و راهبرد ارتقای منافع ملي، بيكاري، فقر و مشكلات اقتصاديِ منجر به چالشهاي معيشتي و محدودشدن آزاديهاي سياسي و مدني و صنفي،بیشتر هم شده که نمادهای واقعی آن افزايش نزاع و درگيريهاي خياباني و خانوادگي و كاهشِ تحمل و تابآوري جامعه ؛ افزايش آمار طلاقهاي عاطفي و معيشتي، افزايش پروندههاي قضايي با موضوع خيانت، دروغ، رياكاري، تقلب و فساد و رشد جرايم، روي آشكار برهم خوردن تعادل رواني جامعه و روي پنهان آن آسيبهايي به مراتب شديدتر و عميقتر در بطن خانواده هاست كه شايد آشناترين آن، مزمن شدن اختلالات رواني با خطرات جدي تری مشهود است که افراد جامعه،نمیخواهند باور کنند یا بدانند كه از مرحله «اختلال» عبور كرده و وارد فاز بيماري شدهاند يا اگر هم بدانند از درمان بيماري خود ناتوانندالبته این مصیبت در جهان هم سیر صعودی دارد اما در ایران بین ۶۶ تا ۷۵ درصد افراد دارای اختلال روانی برای درمان به روان پزشکان، روانشناسان و متخصصان سلامت روان مراجعه نمیکنند که بمراتب بیشتر یا یکسوم مردم ایران هم اینک با اختلالات روانی مواجهند که اگر دولت و مسولان، فکری اساسی برای رفع مشکلاتِ مردم و اعتماد آفرینی و رفع تورم و تبعیض و ایجاد اشتغال و رشد تولید که در این شرایط محال است ؛نکنند بی شک هزینه های بیشتری خواهیم داد پس هشیار باشیم که آستانه تحمل مردم بشدت کاهش یافته و محور اصلی آن استرس هایی است که اکثرا ریشه اقتصادی دارند پس آقایان با روان مردم بیش از این بازی نکنید و به فرموده رهبری بفکر کنترل تورم و رشد تولید و بها دادن به مردم و جوانان باشید.