به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛ ملک محمد مکوندی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان: ایران / امریکا/ روابط منطقی بحث امریکای بعد از ترامپ و چگونگی برگشت ان به برجام، شروط جدید انها، وضعیت تحریم ها،سیاست و استراتژی دولت ایران در رابطه با امریکا، سخن روز مردم، کارگزاران نظام و کنشگران سیاسی و اجتماعی است و […]
به گزارش خبرگزاری زاگرس نشینان؛ ملک محمد مکوندی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان: ایران / امریکا/ روابط منطقی
بحث امریکای بعد از ترامپ و چگونگی برگشت ان به برجام، شروط جدید انها، وضعیت تحریم ها،سیاست و استراتژی دولت ایران در رابطه با امریکا،
سخن روز مردم، کارگزاران نظام و کنشگران سیاسی و اجتماعی است و در این راستا تحلیل ها و صداهای متفاوت و گاها متضاد شنیده می شود. برخی موافق مذاکره و برخی مخالف انند، انچه مهم است نگرانی مردم از وضعیت موجود است.انها همچنان نگران، با کور سوی امید، به اینده می نگرند
امانوئل والرشتاین امریکایی هم متاثر از دیدگاه های مارکسیستی بود، و هم تحت تاثیر نظریه وابستگی قرار داشت،و در زمان حیاتش یکبار در انجمن جامعه شناسان ایران شرکت کرد.او اعتقاد داشت که کشور های پیشرفته وقدرتمند و صاحب علم و صنعت و تکنولوژی با قدرت نظامی بالا، به استثمار و غارت منابع و مواد خام کشورهای در حال توسعه می پردازند، نظریه توسعه خود را بر مبنای استقلال و دوری از قدرت های مرکز تعریف نمود
برنامه ریزان کشور طی چهل سال با تکیه بر نظریه نظام جهانی والرشتاین با شعار استقلال خواهی و تنها نگاه به داخل، توسعه ی کشور را بدون نگاه به بازار جهانی بخصوص غرب و امریکا و نزدیکی سیاسی با چین و روسیه به امید ضربه گیر تحریم ها برنامه ریزی کردند. اما این دو کشور تحت تاثیر تحریم های امریکا نه تنها هیچ اقدام موثری برای توسعه اقتصادی ایران بعمل نیاوردند،بلکه از کارت ایران برای معامله با امریکا و غرب در مقاطع حساس بیشترین بهره ها را بردند. حاصل این سیاست وضعیت شکننده اقتصادی و اجتماعی کنونی و کاهش اعتماد عمومی بعنوان سرمایه اجتماعی نظام و کاهش امید بهزندگی در کشور است
در ایران اصول گراها و کاسبان تحریم هر دو خواهان پیروزی ترامپ بودند و هنوز هم امیدوار به تغییر در نتیجه انتخابات امریکا به نفع ترامپ هستند، پیروزی ترامپ با تداوم تحریم ها می تواند به کاسبان تحریم کمک شایانی بکند تا همچنان به غارت و چپاول خود ادامه دهند.در این میان دولت پنهان هم می تواند با این توجیه که چگونه می توان با قاتل سردار سلیمانی مذاکره کرد؟ به تقویت قدرت خود از طریق تضعیف جامعه مدنی و خانه نشین کردن مردم بپردازند حضور حداقلی مردم در انتخابات مجلس در دور اول و دوم هم به این امید دامن زد که پیروزی ترامپ می تواند به ابعاد ناامیدی موجود دامن زده و با کاهش مشارکت مردم ،پیروزی نامزد خود را در انتخابات خرداد اینده رقم خواهند زد.
در مقابل بخش عظیمی از جامعه بر این باورند که اداره امور کشور به شیوه فعلی، ایران را به قهقرا، ویرانی و فرو پاشی اجتماعی و اقتصادی سوق خواهد داد.به همین جهت تلاش مضاعفی می کنند تا جلوی این سیر قهقرایی را بگیرند، و صاحبان قدرت را متقاعد و مجاب نمایند دست از لجاجت و یکدندگی برداشته و به خواست ملت تمکین نمایند، و در جهت اصلاح ساختار سیاسی و اصلاح قانون اساسی و تغییر سیاست خارجی از ایدئولوژیک به پراگماتیسم بر اساس منافع ملی گام بردارند. عده ای از روی دلسوزی می گویند در شرایط نابسامان کنونی شاید تغییر ساختار سیاسی کشور به مصلحت نباشد غافل از اینکه شرایط نابسامان کنونی زائیده همین ساختار معیوب و فساد خیز است شرایط به گونه ای رقم خورده که باید بپذیریم درسراشیبی سقوط قرار گرفتیم هرچه تعلل شود شرایط بغرنج تر می شود درنگ کردن و تعلل ورزیدن تنها فرصت ها را از بین خواهد برد. بنابراین تنها راه باقیمانده افق گشایی است، که همان تغییر ساختار سیاسی و اقتصادی و اصلاح قانون اساسی در داخل و تعامل تجاری با دنیاست.
بر خلاف تصور برخی از اصول گرایان که این روزها شرط و شروط برای ارتباط با امریکا تعیین می کنند، این امریکاست که دست برتر در مذاکره با ایران را دارد که در ادامه به ان اشاره خواهد شد.بنابراین تعیین شرط و شروط از طرف ایران برای ارتباط با امریکا از عقل سیاسی و دیپلماسی بدور است
اگر به امید قرارداد ۲۵ ساله با چین هم چنان بر تئوری توسعه والترشتاین و تصمیمات ایدئو لوژیک اصرار ورزیم، باید گفت چین به منافع ملی خود بیشتر از هر موضوع دیگر اهمیت می دهد اقتصاد چین انچنان در اقتصاد امریکا و اروپا تنیده شده که جداسازی انها علی رغم اختلافات فعلی و بستن تعرفه های متعدداز سوی ترامپ و سرد شدن روابط دو کشور غیر ممکن است. چنانکه علی رغم اقدامات تعرفه ای ترامپ بر علیه کالاهای چینی،و کش و قوس های فراوان، نهایتا منجر به قرارداد جدید تجاری بین چین و امریکا شد، و نشان داد شرکت های بزرگ و صاحبان سرمایه اجازه نخواهند داد مبادلات صدها میلیارد دلاری بین چین و امریکا دستخوش تصمیمات نابجا شود. در حقیقت چین به واسطه سرمایه گذاری صاحبان سرمایه در امریکا و اروپا و کشورهای متحد انها نظیر کره جنوبی و ژاپن و همچنین تکنولوژی و دانش غرب به توسعه اقتصادی دست یافت. از طرفی سرمایه گذاری امریکا در بخش دانشگاه ها و تربیت نیروهای علمی و جذب نخبگان سایر کشورها که حاصل ان تولید دانش است، حرف اول را در دنیا می زند و قابل مقایسه با چین و حتی سایر کشورهای پیشرفته نیست. سیستم اموزشی و تحقیقاتی چین که هم چنان بر اساس کپی برداری استوار است قادر به تامین دانش لازم برای ادامه توسعه خود نیست، و هم چنان به فن اوری برتر تولید شده در امریکا جهت توسعه اتی نیاز دارد. محور توسعه اقتصادی در قرن حاضر دانش است که بر خلاف سایر عوامل تولید، منبعی است پایان ناپذیر، بنابراین در شرایط تحریمی امریکا بر علیه ایران چین به هیچ وجه منافع اصلی و حیاتی خود را فدای مبادلات اندک با ایران نخواهد کرد
در سالهای گذشته سلاح نفت بعنوان یک اهرم از طرف ایران در معادلات جهانی اثر گذار بود، وتهدید به توقف صدور ان می توانست بحران اقتصادی در دنیا بخصوص برای امریکا که بزرگترین مصرف کننده نفت دنیا بود ایجاد کند.اما در شرایط حاضر امریکاییها با تولید نفت شل و با حجمی بیشتر از تولید نفت روسیه و عربستان، به صادر کننده این کالا تبدیل شدند. بنابراین سلاح نفت که در سالهای گذشته می توانست اهرم فشار و امتیاز مثبت ایران در سیاست خارجی بخصوص در مناسبات با امریکا اثر گذار باشد، نه تنها اثر خود را از دست داد، بلکه در شرایط فعلی این امریکاست که با تولید ۱۲ الی ۱۳ میلیون بشکه نفت در روز، بر قیمت نفت در بازار های جهانی اثر گذار است. در واقع می توان نتیجه گرفت در امد حاصل از نفت کشورهای خاور میانه، متاثر ازسلاح نفتی امریکاست.
موقعیت استراتژیک تنگه هرمز در رابطه با صدور نفت به سایر نقاط دنیا اهمیت خود را برای امریکا از دست داده است. کما اینکه با تهدید اخیر ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز، امریکا این عمل را تهدیدی برای اقتصاد خود تشخیص نداد و حاضر به قبول مسئولیت تامین امنیت تنگه هرمز نشد. و به کشورهای نیازمند نفت خاورمیانه از جمله ژاپن چین اروپا کره جنوبی هند، به صراحت اعلام کرد که خود ان کشورها بایستی امنیت تنگه هرمز را تامین، و هزینه انرا متقبل شوند
در وضعیت بحران بین آمریکا و ایران هیچ کشوری حاضر به همکاری اقتصادی با ایران نیست.حتی کشور های دوست نظیر چین، عراق، هند، کره جنوبی و روسیه نه تنها حاضر به همکاری اقتصادی به صورت فعال با ایران نیستند بلکه پول های بلوکه شده متعلق به ایران در کشورشان را پس نمی دهند.
گرچه تشکیل جبهه مقاومت در نزدیکی مرزهای اسراییل می تواند امتیاز مهمی برای ایران در مذاکره با امریکا باشد اما باید گفت امریکا نیز با ایجاد ارتباط بین اسراییل و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس انهم بدون هزینه، انها را به حیاط خلوت اسرائیل در کنار مرزهای جنوبی ایران تبدیل و حلقه محاصره ایران از سواحل جنوبی را تنگ تر نمود. در شمال نیز از طریق حضور تعیین کننده اسراییل در کشور اذربایجان و رابطه تنگا تنگ ان با حکومت لاییک علی اف حلقه محاصره را بر ایران تنگ نمود. نقش راهبردی و اطلاعاتی اسراییل و فروش سلاح های پیشرفته از جمله پهبادها، عامل موثری در پیروزی های اخیر اذربایجان و تصرف بخش عمده قره باغ بوده است. مرز بین ایران و ارمنستان که با اتصال اذربایجان به نخجوان و نهایتا ترکیه، دراستانه قطع شدن است؛ اقدامی است که امریکا با هماهنگی ترکیه دومین قدرت نظامی ناتو و در سکوت روسیه به منظور محاصره ایران انجام داده است بنابراین اگر نگوییم امریکاییها دست برتر در این زمینه را دارند حداقل امتیازی برابری با ایران خواهند داشت
آمریکا با علم کردن ایران بعنوان یک هیولا و یا به قول رییس جمهور سابق محمود احمدی نژاد “لولو” موفق به احداث ۱۰ پایگاه نظامی در کشورهای همسایه ایران انهم با هزینه میزبان، و همچنین فروش میلیاردها دلار سلاح های پیشرفته به ان کشورها شد بنابراین ارتباط فعلی انها با ایران و شرایط موجود بین دوکشور از نظر اقتصادی و امنیتی برای امریکا مطلوب تر است و تمایل زیادی برای مذاکره با ایران ندارد و به بهانه ها ی مختلف، انواع و اقسام تحریم ها را به ایران تحمیل می نماید. کافی است بدانیم ۳۵ درصد معاملات تسلیحاتی جهان مربوط به کشورهای خاورمیانه است که سهم امریکا از ان حدود ۹۰ درصد است. برعکس این ایران است که طی مدت عدم ارتباط با امریکا بالاترین خسارت را متحمل شده است که ذکر انها بدلیل طولانی شدن بحث در این مقاله اورده نشد
تصمیم سازان حکومت ایران باید با درک واقعیت های موجود و توجه به شرایط نامتعادل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی جامعه، دست از شعارهایی هم چون پرداخت غرامت و عذر خواهی امریکا و اینکه امریکا در حال افول است، و شرایط پیشنهادی افرادی مثل شریعتمداری، برداشته و واقع بینانه وبا هوش سیاسی و دیپلماتیک به سوی مذاکره منصفانه، منطقی و متوازن با امریکا گام بردارند و از فرصتی بنام جوبایدن استفاده کنند. بایدن قرار نیست برای ما دل بسوزاند یا معجزه کند اما همین اندازه که اعلام امادگی برای بازگشت به برجام کرد باید بعنوان یک فرصت در جهت حل مشکل فعلی جامعه ایران از ان بهره برد. در جامعه ای که باب گفتگو بسته شد درب های دروغ و خشونت باز می شود.