به گزارش خرگزاری زاگرس نشینان؛ حسین علیخانی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان: انتخاب های ما یا انتخابات آمریکا افول رویایی انتخابات آمریکا منجر به نتیجه ای شد که شاید مستقیما به امریکایی ها ربطی ندارد ««« به دنیا ربط دارد»»»که آنها نیز بازی خورده سناریوهای پنهان و آشکار هیات حاکمه به نمایندگیِ امثال ترامپی هستند […]
به گزارش خرگزاری زاگرس نشینان؛ حسین علیخانی فعال سیاسی-اجتماعی در یادداشتی باعنوان: انتخاب های ما یا انتخابات آمریکا افول رویایی
انتخابات آمریکا منجر به نتیجه ای شد که شاید مستقیما به امریکایی ها ربطی ندارد ««« به دنیا ربط دارد»»»که آنها نیز بازی خورده سناریوهای پنهان و آشکار هیات حاکمه به نمایندگیِ امثال ترامپی هستند که قدرت شیطانی خویش را از استثمار و استعمار نو و جنگهای خانمانسوز برعلیه سایر ملل و ظلم بیحد بر علیه بشریت؛کسب میکنند و در این راه هر گاه به مقاومت سختی برخوردند یا فریاد حقوق بشر و تحریمهای غیر بشری را به رخ کشیدند یا اینکه با جنگ سخت و نرم دودمان آن ملت را بر باد میدهند البته درزمانه ضعف سایر دول و ملل ؛امثال ترامپ؛ با رفتار و انگاره های ذهنی مخرب؛ قدرت حاکمه امریکا و صهیونیزم بین الملل را عیانتر ساخته و نماد نوظهور و نومحافظه کار جنگ طلب و قدرت شیطانی آنها؛ که اکثرا باور دارند، خدای بزرگ؛ کره زمین را برای آنان خلق کرده تا منافع آنها را تامین کند و بقیه انسانها وکشورها نوکرآنها هستند (نمادها:رفتار سلاطین حقیر و ظالم عربی وگاو شیرده و اروپای مضمحل و امثالهم.)اما اکنون انتخابات آنها را بصورت دیگری ببینیم.
اولا: ترامپ هم برود، مکتب ترامپیسم میماند؛ مکتبی که در ۴ سال گذشته بیش از گذشته و عریانتر از همیشه؛ قدرت حاکمه امریکا را نشان داد؛ مکتبی که ریشه در تفکر صهیونیست ها و مسیحیان افراطی و فارغ التحصیلان آکادمی نظامی وکلیسای پرسبیتری اوانجلیک؛ یا مسیحیت انجیلی و عضو جنبش تی پارتی در حزب جمهوری خواه (راست سیاسی افراطی)است اما این نومحافظه کاران جنگ طلب قلدر که عاشق صهیونیست ها هم هستند و از آنان بعنوان مسیحیان صهیونیست یاد میشود؛ معتقدند با ظهور مسیح کمک مادی و معنوی به فرزندان اسراییل برای نزول معبد سوم سلیمان از عرش اعلای خداوندی در اورشلیم قدس؛ محل حکمرانی مسیح ادامه خواهد یافت(خرافه خانمانسوز) دوستان همفکر بسیاری دارند؛مانند: جان اشکرافت؛ بوش ؛کلینتون؛ ترامپ؛بولتون(عضو ارشد موسسه امریکن انترپرایز)از مالکان فاکس نیوز و فارغ التحصیلان اندیشکده های نومحافظه کار و بشدت طرفدار رادیکالیزه شدن جامعه بنفع صهیونیستها ؛تام کاتن؛ لیندسی گراهام؛ریچارد گرنل و مایک پمپیو که خودش از بانیان گوانتانامو وازعاملان به شهادت رساندن ناجوانمردانه سردار سپهبد سلیمانی«نماد مقاومت ملل منطقه» بود؛ معتقد است خدا به شدت در روندهای خاورمیانه درگیر است و امکان دارد خدا دونالد ترامپ را فرستاده باشد تا اسراییل را جمهوری اسلامی نجات دهد (تایید قدرت ایران) با استناد به روایت مشکوکِ عهد عتیق که استر را نجات بخش یهودیان در دوران هخامنشی معرفی میکند؛ دونالد ترامپ را نجات بخش امروزی یهودیان میداند؛از آنسو حزب خران یا دموکرات«جک اس» که نمادش خر است و ریشه در دشمنی با جفرسونها و اندرو جکسون دارند نام و نماد حزب را جک اس یا خرگذاشتند یعنی یک حیوان نفهم ؛ اما دموکراتها از پیامد عامیانه خر استفاده کرده و توماس نست؛ خر را بشکل دیگری بر فیلها(جمهوری خواهان) ارجح دانستند زیرا معتقدند: یک خر زنده به یک شیر مرده لگد میزند و میماند؛ بالاخره با چنین تفکری و در چنین شرایطی؛انتخابات امریکا را امداد الهی و بنفع مردم بدانیم یا نه؛ اما این هماورد خر با فیل چند موضوع را ثابت کرد: اینکه ظلم هیچ خر و فیلی پایدار نمی ماند اما در امریکا اگر همه حکومت هم بد باشند به ظاهر احترام به قانون و نظام قضایی اجتناب ناپذیر است دوما رسانه ها به این باور رسیده اند که برای تحول و تغییر ساختار و نیاز به شناخت مردم ؛ کار حرفه ای اولی تر از خرافه و بیسوادی رسانه ای است و نظام انتخاباتشان حداقل محکمتر از بقیه کشورها و اقتصادشان علیرغم همه پلشتیها از نظم قدرتمندتری در بخش خصوصی برخوردار و همه دنیا را تحت تاثیر قرار می دهند اما شوربختانه علیرغم همه نقاط مثبت درکشور ما؛ هنوز هم مسولان نظام و دولت درگیر کمترین بدیهیاتی هستند که از بنیانهای قدرت ساده هر کشوری است که از بی قانونی و مدیریت های ناکارآمد و بی نظمی و بی سیستمی برخوردار است مثلا: هنوز نالانیم از دپو شدن اجناس مردم در گمرک و کمبود پوشک بچه و مرغ و تخمهایش و لگن هایی بنام خودروهای چند صد ملیونی که اگر بگذریم تازه به فسادهای بیحدی میرسیم که هر از گاهی مانند دمل چرکینی از گوشه ای سرباز میزند ؛حالا برخی مسولین ارشد و وزرا هر چند وقت یکبار جلسات مرغی و تخم مرغی و گوشتی و پوشکی برگزار کنند تا بلکه جلوی محتکران و انبار شدن هایشان را بگیرند که چه بشود زیرا این سیستم از بنیان و اساس؛ بنیانی محکم و علمی و ساختاری ندارد حالا آیا کسی میتواند منکر اقتصاد بزرگ و تاثیرگذار امریکای جهانخوار با دیگر کشورها با سیطره دلار شان گردد ؟ هر چند نگاه هیات حاکمه و تراست مغزهای امپراطوری امریکا و صهیونیزم بین الملل نسبت به همه کشورها ؛ بالاخص کشور ما و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس (گاوهای شیرده) متفاوت تر است اما آنچه اکنون ایران ما را از دیگران متفاوت تر و متمایزتر میسازد وجود ملتی مقاوم در خط مقدم مقاومت در برابر سلطه امریکا و اذناب میکروسکوپی آنان است یا آنان که مثل ویروس کرونا به جان ملت افتاده اند؟ یا اینکه اگر مسولان عاقل؛ نخبگان و عملگرایان شایسته را بکار بگیرند یا کمی به خودشان بیایند می توانند تحت رهبری واحد و بهره از منابع بینظیر انرژی و سایر منابع اقتصادی بعنوان منبع تولید ثروت و سرانه ملی به ظرفیتهای کشور بیفزاییم تا حداقل رفاه نسبی را فراهم آوریم لذا پیشنهاد می کنم: علاوه بر تولید و تلاش؛ قانون و نظم و سیستم ؛ بفهمیم که بیشتر از عوامل بیرونی مانند: جنگهای سخت و نرم که تاثیراقتصاد فرو پاشیده جهانی و حکومت داری غیر سیستمی و متاثر از فرهنگ بیرونی و تحریم های کمرشکن؛ بی پولی و کمبود شدید منابع دلاری و ارزی؛ برجام و فرجام آن ؛انتخابات امریکا و همه جبهه دشمنان ایران ؛کرونا و جنگهای منطقه ای وامثالهم که همگی بیرونی هستند و اکثر آنها همیشه وجود دارند و حتی اقتصاد بزرگ امریکا و سیاستهای قلدرمآبانه آنها بر ما و همه کشورها همچنان جاریست به اصلاح رویه ها و بیتدبیری مسولان هر سه قوه نسبت به موارد درونی و درون زا بودن مصیبتها بنگریم وآقایان بدانند که تاثیر سو تدبیرها و عوارض عملکردهای بسیار بدشان بمراتب کمتر از دشمنی امریکایی ها با ملتها و بالاخص مردم ایران نیست و اگر می خواهند انتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری را در فضایی سترون و یخ زده برگزار نکنند بایستی برای آن آزمون ملی که منافع ملی با تقویت اعتماد و اصلاح بدنه اجتماعی عصبانی و سرخورده که سالهای سال است فرصتهای بسیاری را از آنها گرفته و سوزانده اند هویت جوانان شایسته کشور را به بازی مدرسه پیرمردها نکشانند ؛حال اصلاح طلب یا اصول گرا باشند مهم اینست که اعتدال در روشها و توسعه کشور را ببینند تا ناجی نظامی گردند که خون های بسیاری برای باروریش ریخته شده.
الان باید اولویت های سیاست گذاریهای عمومی را بر مبنای حداقل موارد ذیل طراحی و اجرایی یا باز تولید نماییم که عبارتند:
۱-رسیدن مردم به آرامش نسبی با تامین رفاه نسبی و ایجاد شغل و کاستن از دغدغه های ساده زندگی
۲-تمرکز و اولویت دادن سه قوه بر نیازهای حداقلی مردم در همه حوزه های سیاسی اجتماعی اقتصادی و فرهنگی
۳-تمرکز حکومت بر مهمترین عناصر کلیدی قرن بیست و یکم مانند حفظ اقتصاد بنگاههای خرد؛دانش بنیان و استارت آپ ها
۴-تمرکز حکومت بر حکومت جهانی آب و صیانت از محیط زیست و حفظ سلامت جسمی و روانی مردم
۵-تمرکز حکومت بر ظرفیت سازی و تحکیم مشارکت های عمومی مردمی و جامعه مدنیِ محلی ؛ منطقه ای و ملی
۶-تمرکز حکومت بر توانمند سازی تشکل های صنفی و سیاسی و استراتژی های آموزش محور منجر به بهبود امور جامعه
۷-تمرکز حکومت بر ایجاد و تقویت دموکراسی و کیفی کردن امور بنفع مردم و حکومت مردمسالار
۸-تمرکز حکومت بر دفع فساد سیستمی و حذف دزدان و آقازاده پروری؛ سلطان پروری و مفسد سازی ،
۹- تمرکز حکومت بر کنترل قلدری دشمنان کشور با حربه دانش افزایی و قدرت سازی ملی از درون
۱۰-تمرکز حکومت بر تنوع فرهنگی و کثرت اقوام برای یکپارچگی و حفظ منافع ملی و راهکار رسیدن به ثبات پایدار
۱۱-حکومت به نحوه انباشت و پرورش سرمایه داری ایرانی و تقویت اقتصاد ملی و ظرفیتهای ملی
۱۲-تمرکز حکومت برای کاستن از رکود مداوم و سرمایه داری دولتی و فردی آدمهای خاص
۱۳-تمرکز حکومت بر توانمندی طبقه متوسط که تولید کننده علم ؛ دانش ؛ محصول و خدمات عمومی و اختصاصی هستند
۱۴-تمرکزحکومت به اینکه ایران در جامعه جهانی یک قطعه از پازل بزرگی است که باید خودش را تاثیرگذارتر نماید
۱۵-تمرکز حکومت به ظرفیت سازی و جهش تولید و استفاده از فناوریها و تکنولوژی های نو را برای فعالسازی اقتصاد خرد
۱۶-تمرکز حکومت به اصلاحات و ترمیم زیرساختهای اقتصادی و همه اموری که حداقل ۲۰ سال آینده کشور را فراهم نماید.
پیش بینی می شود با توجه به فرایند کنونی؛سقوط قدرتهای بزرگ اقتصادی درگیر ویروس کرونا و زورگویی خودشان تا سالیان آینده اجتناب ناپذیر است لذا باید مبانی و مفروضات اصلی اقتصاد توسعه ای ایران را مد نظر قرار داده و چارچوب اقتصاد سیاسی را درک و حداقل شواهد را بررسی کنیم مانند: تحقیقات بانک گلدمن. بانک HSBC .بانک جهانی؛ صندوق بین المللی پول. موسسه حسابرسی PWC در مورد اقتصاد جهان ؛ لذا تولید ناخالص داخلی را افزایش و سهم خویش را در قدرت اقتصاد جهانی حفظ کنیم که مهمترین شاخص عدم فروپاشی اقتصادی در قرن ۲۱ تمرکز بر شاخصها و مولفه های حکمرانی مطلوب در توسعه اقتصادی و توجه دولت مدرن با توسعه سیاسی اجتماعی؛اقتصادی و فرهنگی وحکمرانی مطلوب و تقویت هویت و همگرایی معیشتی با مردم و منافع ملی برای دفع واگرایی ملی و دفع ظلم و ایجاد عدالت اجتماعی است که سرشت و سرنوشت مان را احیا میکند پس معرفت شناسی و تعلق خاطر ملی را تقویت کنیم؛ زیرا تاثیر متغیر مستقل (هویت ملی) بر متغیر وابسته ( امنیت ملی) را بشدت تقویت میکند و همینطور اگر همین مقوله را در معیشت و اقتصاد جامعه بسط دهیم ؛اعتماد ملی به حکومت و اقتدارمان بیشتر خواهد شد نهایتا انتخابهای ما ارجح تر از انتخابات امریکاست هر چند بعلت کمبود سرگرمی و حساسیتهای موجود اکثریت عوام و خواص لحظه به لحظه بدنبال دانستن بیشتر بودند.!