زاگرس نشینان-هر کشوری الگوی توسعه خود را داراست. هر کشوری بر اساس این الگو می تواند توسعه بیابد و اینچنین نیست که با یک الگوی شهری پیشرفته بتوانیم شهری دیگر را به عمران و آبادانی برسانیم. بر این اساس شوراها از میان اقشار مختلف مردم انتخاب می شوند تا بتوانند با همفکری الگوی توسعه ای […]
زاگرس نشینان-هر کشوری الگوی توسعه خود را داراست. هر کشوری بر اساس این الگو می تواند توسعه بیابد و اینچنین نیست که با یک الگوی شهری پیشرفته بتوانیم شهری دیگر را به عمران و آبادانی برسانیم.
بر این اساس شوراها از میان اقشار مختلف مردم انتخاب می شوند تا بتوانند با همفکری الگوی توسعه ای موفق را پایه نهند. این وضعیت در شهرهای متکثر از اقوام و زبان ها سخت تر است و وظیفه شورا بسیار مشکل تر است.
با توجه به اصل یکصد و دهم باید به شهرداری اهواز به عنوان مجری مصوبات شورای شهر اهواز چه نمره ای داد؟
آیا مدیران منتصب این شهردار بر اساس نیاز های جامعه اهواز انتخاب شده اند و یا نه بر اساس آمارها و عضویت های حزبی و دسته ای؟
آیا به اقوام در اهواز توجه ای مساوی شده است یا خیر نوعی باج دهی برای رای گیری بوده است؟
در این میان استفاده از ابزار شهرداری در انتصابات آیا دخالتی داشته است؟
مسلما شهردار اهواز این مسئله را تایید نمی کند. اما آیا مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی نمی توانند آمار مدیران منتصب دسته ای را روشن کنند؟
آیا با تعویض معکوس مدیران در مناطق مختلف شهردار و عوامل دستور دهنده در شورا به چه نتیجه ای می اندیشند؟
آیا گمان می کنیم صرفا متدین بودن و یا عضو دار و دسته هایی خاص از احزاب بودن کافی است برای تاییدی یک مدیر و مدیریت او بر قشری از جامعه که رای دهنده هستند؟
شهرداری که انتخاب می شود باید برای همه اینها برنامه داشته باشد شورا در واقع حاکم محلی شهر است. همه چیز به او مربوط است و باید به آن ورود کند، شهردار آینه تفکر و عملگرایی شوراست، شهردار باید بداند منصوب چه کسانی و درچه جایگاهی است. شهردار مستقیما خادم مردم و مجری سیاست های منتخبین مردم است نه یک گروه خاص!
پروژه ی بحران سازی کتانباف را از پیش از این ها دیده ایم. در دوره پس از شورای سوم هم همین مسئله اضافه نیرو را بیان کرد و عاقبت به اخراج عده ای بیگناه انجامید.
ا
مروزه هم روی همین مسئله در حال مانور است و می توان گفت: کتانباف ناتوانی خود را بحران سازی ها حل می کند.
آیا واقعا کشورهای توسعه یافته ای مانند چین هم در مورد اضافه نیروهایش اینچنین عمل می کنند تا عده ای پیر شوند و بازنشسته شوند و دیگر کسی بجای آنان نیاید تا شعار دهنده ما افزایش درآمد داشته ایم؟
آیا وقت آن نرسیده است که شورا به نتیجه ای قاطع برسد و از کتانباف در این مورد حمایتی نکند و یکبار هم شده پرسنل را مورد عنایت خود قرار دهند که حوزه های واقعی رای گیری همین پرسنل هستند.
ما برای اندازه گیری و یا کارآمدی و یا عدم کارآمدی یک مدیر شهرداری مجبوریم به شهردار قبل از او نگاه کنیم. آیا واقعا وقتی سید خلف موسوی منتخب شورای چهارم به عنوان شهردار انتخاب شد شهرداری چالشی نداشت؟
ما همه بیاد داریم همان موقع کتانباف یکی از دغدغه هایش نیروهای اضافه عدم بودجه و نیز شعارهایی از قبل ضعف قبلی ها بود. اما همه دیدیم و آمارها و عملکردها موجود هستند که بیشترین پروژه های عمرانی عام المنفعه از قبیل تعریض پل و روگذر و زیر گذر ها و آسفالت معابر در دوره همین شهردار کلنگ زنی و افتتاح شد و تا آخرین روزها ادامه داشت و یکی دو پروژه به این شهردار رسید که البته چهار شیر به صورت ناقص افتتاح شد و مابقی هنوز نه.
اعضای محترم شورای شهر اهوازچگونه می توانیم این همه انتقاد های بیهوده از شهردار گذشته بکنیم که هرروزه پروژه هایش را به چشم می بینیم؟
گیریم در حجم بسیار زیاد پروژه های او تخلفاتی هم صورت گرفت که به اندازه کافی به او و مدیرانش هم حمله شد.
چگونه می توانیم ناتوانی و ناکارآمدی خود را به گردن مدیرانی بیندازیم که از آنان در برابر جریان امروزی می توان به عنوان دوران طلایی شهرداری نام برد؟
آیا شورای شهر واقعا به فکر این هستند مصوبه هایی را به شهردار اعلام کنند که کلنگ زنی و افتتاحش در همین دوره رقم بخورد؟
البته باید به پروژه های نیمه کاره هم نظر کرد چرا که آنان هم لازم است به کار بیایند.؟
کتانباف در روزهای اول شعار اینکه من مدیری عوض نمی کنم می داد اما به ناگهان با سیل تغییرات ناهمگون روبرو شدیم. از مدیران غیر تخصصی گرفته تا آوردن مدیران خارج از سیستم شهرداری که تاوان یادگیری آنان بیش از عمر یک شورا و شهرداری است.
حال تقصیر به گردن شورا خواهد افتاد و جریانی به نام جمنا که به عنوان یک جریان جدید خودنمایی می کند. جریانی که خود را از همه پاک تر و اصلح تر می داند اما در تغییرات و مدیر کاشتن در شهرداری در کمتر از یکسال گوی سبقت را از همه برده است.
آیا واقعا جمنا و ریاست شورای شهر منتصب به جمنا جواب این همه ندانم کاری هایشان که شباهتی بی مثال به ریاست جمهوری پیشین دارد را می دهند؟
آیا مردم باید تاوان این خودخواهی سیاسی را در درون شورا بدهند؟
و در پایان مسئله قطار شهری اهواز همچنان لاینحل بوده و پیچیده تر خواهد ماند و عدم پرداخت سهم شهرداری باعث و بانی خوابیدن این پروژه ی است. امیدواریم استاندار محترم خوزستان به مسئله قطار شهری مستقل نگاهی درست بیندازد.